(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
پیشگفتار :
بی شك آینده هر جامعه ای به كیفیت و كارآیی آموزش و پرورش آن كشور بستگی دارد. از این رو هر چه كارآیی و بهرهدهی برنامههای آموزشی مؤثرتر و مفیدتر باشد صرفاٌ به این معنا نیست كه هدفها و محتوای آموزش و پرورش در قالب جملاتی زیبا و شعار گونه توصیف شود، بلكه منظور تلاشهای هماهنگی است كه به منظور ایجاد بافت مشترك بین هدفها و روش های مناسب آموزشی انجام میگیرد تا مقاصد و نیازهای پیشبینی شده در عمل تحقق یابد. در این راستا معلم بدون آشنایی لازم به چگونگی عمل یادگیری دانشآموزان و قانون های آن نمیتواند در امر آموزش و پرورش موفق شود و به هدف مطلوب برسد. اگر چه ممكن است فعالیتهای متعددی را انجام دهد اما همه این فعالیتها بی ثمرباشد. همانند كشاورزی میباشد كه بدون اطلاع از خواص زمین زراعی خود و مقیاس زمینی لازم برای بدست آوردن محصول مورد نظرش و ابزار و آلات لازم به زراعت بپردازد كه طبیعی است محصول مورد نیازش را به دست نخواهد آورد. پس برای حصول نتیجه مطلوب باید راه صحیح استفاده از عوامل مؤثر بر یادگیری را دانست و آنها را به كار گرفت. و در این امر هم به دانشآموزان كمك نمود و هم به معلمین پایههای اول چرا كه معلمین پایه اول پایهها را بنا میكنند كه اگر پایه محكم و اصولی بنا شود مشكل یادگیری بقیه ی كارها به طور منظم و اصولی پیش می رود و معلمین پایههای بالاتر از درس نخواندن دانشآموزان خود در اذیت و آزار نخواهند بود.
موضوع تحقیق :
بررسی عوامل مؤثر بر یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم پایه اول و دوم ابتدائی .
ضرورت و اهمیت مسأله :
پیشرفت روز افزون علم و تكنولوژی و فن آوری های جدید روز به روز احساس نیاز به آموختن و یادگیری را افزایش میدهد. انسان امروزی برای برقراری ارتباط با محیط رو به پیشرفت و مملو از تكنولوژی های جدید و وسایل ارتباطی پیشرفته نیاز به آموختن دارد. هر چند این انسان از محیط اطراف و دیگران آموزشهایی میبیند و چیزهایی می آموزد اما این آموزشها نه كافی و نه منظم و گاهی نیز در ارتباط با هم نیز نیستند و در بیشتر موارد اختصاصی نیز نیستند. در حالی كه انسان برای برقراری ارتباط با بهره گرفتن از وسایل صنعتی پیشرفته نیاز به آموزشهای خاص دارد. از این رو كسی میخواهد آگاهی خود یادگیری را در باره موضوعی معین افزایش دهد. باید راه درست آن را بیابد، در امر تعلیم و تربیت معلم بدون آشنایی لازم به چگونگی عمل یادگیری دانشآموزان و قانون های آن نمیتواند در امر تعلیم و تربیت موفق شود. زیرا یادگیری بر یک رویكرد یا عنصر معینی مبتنی نیست. بلكه به عوامل و متغیرهای زیادی ارتباط دارد. ارتباط بین چیزی كه معلم خواهان آموختن به دانشآموزان است با چیزی كه دانشآموزان یاد میگیرند. معلم باید استراتژیهای مختلف این عوامل را در هم آمیزد تا پدیدة یادگیری صورت گیرد. برای همین یک معلم كار آزموده باید به شناسایی عوامل مؤثر بر یادگیری بپردازد و اختلالات یادگیری را از بین ببرد و با توجه به تغییراتی جدید كه در كتابهای بخوانیم و بنویسیم بوجود آمده است اطلاعات معلمین نسبت به روز افزایش یابد و برای برقراری ارتباط دانشآموزان با دنیای تكنولوژی باید یادگیری صحیح را از پایه شروع بنمائیم.
هدف كلی تحقیق :
تعیین و شناخت عوامل مؤثر بر یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم پایههای اول و دوم ابتدائی و یاری رساندن به دانشآموزان در جهت یادگیری بهتر این دروس
اهداف ویژه :
سئوالات تحقیق :
پرسشنامههای 10-9-8-7-6-5-4-3-2-1-
متغیرها و تعاریف عملی آنها :
در این تحقیق متغیرها به دو دسته وابسته و مستقل تقسیم میشوند.
متغیر وابسته :یادگیری ( خواندن و نوشتن )
تعریف نظری : تغییرات نسبتاٌ ثابت در رفتار فرد كه در اثر تجربه حاصل میشود و در این تحقیق منظور از یادگیری، یادگیری آموزشی و تحصیلی است. از نظر عملی از طریق پرسشنامه بسته پاسخ منظم چند وجهی از معلمین نظر خواهی میشود در مورد یادگیری دروس بخوانیم و بنویسیم
متغیر مستقل :
عوامل مؤثر ( مانند هدف و انگیزه، رفتن به پیش دبستانی ـ كاربرد وسایل كمك آموزشی )
نظری : مجموعه عوامل تسهیل كننده یادگیری هدف :جایی از یادگیری كه دانشآموز قصد رسیدن به آن جا را دارد. و انگیزه آنچه كه باعث میشود یادگیرنده توجه خود را به سوی یادگیری جلب نماید رفتن به پیش دبستانی، آمادگی ذهنی و عقلی و اجتماعی دانشآموزان را افزایش میدهد. وسایل كمك آموزشی یادگیری را عمیق تر می کند.
عملی : كه توسط پرسشنامه منظم بسته پاسخ چند وجهی از معلمین در رابطه با این عوامل نظر خواهی میشود.
جامعه آماری مورد بررسی :
2200 نفر از معلمین شاغل در پایههای اول و دوم مقطع ابتدائی در نواحی 7 گانه مشهد كه سابقه تدریسشان در این 2 پایه 5 سال باشد و مدرك تحصیلی آنها فوق دیپلم به بالا و سابقه آموزشی 10 سال داشته باشند و تركیبی از 1100 نفر مرد و 1100 نفر زن باشند.
نمونه آماری :
با توجه به وسعت و حجم نسبتاٌ زیاد جامعه آماری فوق و روش تحقیق توصیفی از 2200 نفر جامعه آماری 100 نفر در نظر میگیریم كه تركیبی از زن و مرد هستند ؛ 50 نفر معلم زن و 50 نفر معلم مرد میباشند .
متدولوژی تحقیق :
الف : روش تحقیق :
نظر به اهدافی كه در این تحقیق بررسی میشود و برای بدست آوردن سئوالات مطرح شده در این پژوهش و ماهیت اهداف از تحقیق توصیفی همبستگی استفاده میشود. در این پژوهش عوامل مؤثر بر یادگیری دانشآموزان از دیدگاه معلمین مورد بررسی قرار میگیرد كه باید به توصیف و تفسیر هر یک از عوامل پرداخته شود و محقق سعی دارد به توصیف واقعی و خصوصیات عوامل مؤثر در یادگیری دانش آموازن پایههای اول و دوم بپردازد و نتیجه جاصل از توصیف هر یک از عوامل را گزارش دهد.
ب :روش نمونه گیری :
به دلیل حجم زیاد و نسبتاٌ بزرگ جامعه آماری و تسهیل در جمع آوری اطلاعات از نمونه گیری تصادفی ناحیه ای یا خوشه ای استفاده خواهد شد. بدین ترتیب كه از بین 7 ناحیه آموزشی بصورت تصادفی خوشه ای 3 ناحیه آموزشی را انتخاب و از هر ناحیه حدود 9 مدرسه در نظر گرفته میشود كه حجم نمونه 100 نفر كه 50 نفر زن و 50 نفر مرد انتخاب میشود.
ج :ابزار تحقیق :
پرسشنامه : چون شرایط آن آسان تر، علمیتر و تكمیل آن یكنواخت است. كه پرسشنامه محقق از طریق كازیو اداره با توجیه مدیران مدارس نسبت به انجام تحقیق و موضوع آن به مدارس انتخاب شده فرستاده میشود و پس از مهلت مقرر توسط مدیران جمع آوری و از طریق دبیرخانه اداره به دست من می رسد.
د : شیوه گردآوری اطلاعات :
محقق از طریق كتابخانه ها و پایان نامه های موجود در كتابحانه ها به جمع آوری اطلاعات پرداخته و با توجه به محدودیت تحقیقات انجام شده در این زمینه و عدم وجود تست استاندارد شده در این مورد محقق سعی میكند از پرسشنامه ساخته منظم، بسته پاسخ استفاده نموده كه نمونه آماری به آنها پاسخ خواهند داد.
ه : روش آماری و تجزیه و تحلیل داده ها :
با توجه به اینكه تحقیق از نوع توصیفی میباشد و تعداد نمونه آماری 100 نفر میباشد از فراوانی و در صد استفاده میشود و از روش آمار توصیفی استنباطی برای محاسبه فراوانی ها ـ درصدها ـ جداول ـ توزیع فراوانی و رسم نمودار استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از روش های توصیفی ـ جداول، توزیع فراوانی درصد و رسم نمودارها برای به تصویر كشیدن این اطلاعات استفاده خواهد شد. در پاسخ پرسشنامه ها از مقیاس میكرت كه شامل خیلی زیاد ـ زیاد ـ متوسط ـ كم و خیلی كم استفاده خواهد شد.
و : كاربردها :
1- برای معلمین در امر تعلیم و تربیت، برای یادگیری بهتر دانشآموزان در دروس بخوانیم و بنویسیم پایههای اول و دوم
2- برای مسئولین نظام آموزشی : تا با برطرف كردن عوامل مخل یادگیری ؛ یادگیری را تسریع دهند.
3- سازمان های آموزشی میتوانند در فرایند یادگیری از نتایج این تحقیق استفاده نمایند.
4- برای استفاده والدینی كه در خانه به یادگیری فرزندشان می پردازند.
چكیده تحقیق :
مفاهیم یادگیری عبارتند از : 1- انتقال مفاهیم علمی از فردی به فرد دیگر 2- كسب اطلاعات معلومات و مهارتهای ویژه. 3- تغییر در رفتار قابل مشاهده و قابل اندازهگیری. 4- كسب بینش های جدید با تغییر دادن بینش های گذشته 5- فرایندی كه از طریق آن رفتار موجود زنده در اثر كسب تجربه تغییر مییابد. 6- ایجاد و تقویت رابطه و پیوند محرك و پاسخ در سیستم عصبی انسان. 7- كسب شناخت و ادراك و بصیرت. 8- فرایند تغییراتی نسبتاٌ پایدار در رفتار بالقوه انسان دراثر كسب تجربه.
عوامل مؤثر در یادگیری عبارتند از : 1- آمادگی جسمانی ـ عقلانی ـ عاطفی فراگیرـ 2- تجربیات گذشته. 3- شرایط و محیط یادگیری 4- فعالیت یادگیرنده. 5- محرك (نیازهای اساسی مثل تعلق به گروه ـ ابراز خود ـ امنیت ـ میل و رغبت و علایق . 6- انگیزه و هدف. 7- روش تدریس معلم. 8- تمرین و تكرار. 9- تقویت و یادگیری. 10- استفاده از تكنولوژی آموزشی در جریان تدریس
نارسایی در حواس، هدف معلم از هر گونه تدریس یا آموزش اینست كه یادگیری دانشآموزان را برانگیزد، آسان سازد، سرعت بخشد و راهنمایی كند، بنابراین معلم نباید تصور كند كه بار آموزش كلاٌ بر دوش اوست و دانشآموزان جز گوش كردن و اجرا كردن وظیفه ای ندارند بلكه معلم بیشتر نقش راهنمایی یادگیری را خواهد داشت و مسئولیت یادگیری به عهده دانشآموزان است. تمرینات زیر بیانگر روش هائی است كه میتواند در كمك به فراگیری نوشتن كودكان مفید باشد. 1- تمرینات روی تابلو. 2- پرورش حركات نوشتن. 3- حالت نشستن در موقع نوشتن. 4- وضعیت كاغذ. 5- گرفتن صحیح مداد موقع نوشتن. 6- الگوها و قالبها. 7- ترسیم از روی مدل. 8- ترسیم بین خطوط. 9- نقطه چین. 10- ترسیم یا كاهش. 11- كاغذ خط دار. 12- خطوط معیار. 13- حروف ساده به مشكل. 14- راهنمائی شفاهی. 15- كلملات و جملات، كه بیشتر این موارد در بنویسیم پایه اول مشهود است .
مهارت خواندن در پایه اول و دوم و مهارت نوشتن در دوره ابتدائی دارای 2 دوره است. 1- دورة آمادگی. 2- دوره آموزش خواندن پایه .
الف : دوره آمادگی كه به دو هدف عمده اختصاص دارد. اهداف مربوط به زبان گفتاری، اهداف مربوط به زبان نوشتاری، تقویت و اصلاح زبان گفتاری .
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
دیس پپسی عنوانی برای نامگذاری مجموعه ای از علایم و نشانه های غیراختصاصی گوارشی است علایمی كه اغلب، موجبات ناراحتی طولانی بیماران را فراهم می آورند. دیس پپسی یک سندروم است، به این معنی كه دربرگیرنده تعدادی از علایم و نشانه های گوارشی است، بدون اینكه بر تشخیص خاصی دلالت كند. یافتن مكانیسمی كه توجیه كننده بروز علایم دیس پپسی باشد نیاز به بررسی بیمار و اغلب انجام آزمونهای پاراكلینیكی دارد.
مواردی وجود دارند كه در آنها هیچ كدام از مطالعات بالینی و پاراكیلینیكی، منجر به كشف یک مكانیسم شناخته شده كه پیدایش علایم را توجیه نماید نمی شوند. در این موارد از اصطلاح دیس پپسی عملكردی functional dyspepsia استفاده می شود.
اساساً اختلالات عملكردی (Functional) در برابر بیماریهای ارگانیک (Organic) قرار می گیرند. به طور كلی دیس پپسی به دو نوع عمده 1) با زخم 2) بدون زخم تقسیم می شود.
نوع بدون زخم آن بیمارانی هستند كه دارای سمپتوم های دیس پپسی هستند. بدون آنكه شواهدی از بیماریهای عضوی توجیه گر آن یافت شود (20/19) شایعترین بیماریهای عضوی كه منجر به دیس پپسی می گردند زخمهای پپتیک معده و اثنی عشر، رفلاكس معدی، مروی، سرطان معده، گاستروپازی، سنگ صفراوی می باشند (21)
دیس پپسی از شایعترین شكایات بیماران مراجعه كننده در درمانگاه های گوارش بوده و میزان بالایی از مشاوره های مربوط به این بیماری است (21) این بیماری دامنگیر متجاوز از یک چهارم جمعیت عمومی جهان است و یكی از علل شایع مشورتهای پزشكی می باشد و دربرگیرندة 5 درصد ویزیت بیماران در مطب ها و 70-40 درصد شكایات گوارشی آنان در درمانگاه های عمومی است (22) از آنجا كه هزینه بررسی و درمان بیماران مبتلا به دیس پپسی قابل توجه است و در مطالعات انجام شده هزینه متوسط بالغ بر یک میلیون دلار بدون محاسبات هزینه آندوسكوپی بر جامعه تحمیل می شود (22) از طرف دیگر این علایم كارایی بیماران را كاهش قابل ملاحظهای می دهد، نیاز توجه به آن و یافتن راه حل مناسب براساس اتیولوژیهای ایجادكننده بر همگان مشهود است.
در بسیاری از بیماریهای عملكردی تأثیر اختلالات روانی همزمان، اثبات شده یا قویاً مورد شك قرار گرفته است. از طرفی با پیشرفت های قرن حاضر و افزایش استرسهای اجتماعی و قرار گرفتن اختلالات خلقی و به طور مشخصی افسردگی در رأس هرم كاهش امید به زندگی life expectaicy با در نظر گرفتن این واقعیت كه بسیاری از اختلالات روانی خود را به صورت جسمی نشان می دهند لزوم دانستن نقش این اختلالات در بروز دیس پپسی مشخص بوده می توان بار اقتصادی زیادی از دوش جامعه بردارد.
با كشف مدیاتورهای شیمیایی گوناگون در بافتها و ارگانهای مختلف بدن و مشخص شدن نقش آنها در واكنش های زیستی، پنجره ای جدید برای نگریستن به رخدادهای مختلف سوماتیك، از ورای دنیای عظیم و متنوع روانپزشكی گشوده شده است. در واقع با نگاه به مدیاتورهای مشترك بین دستگاه عصبی و سایر ارگانها و تغییرات شناخته شده سطوح این مدیاتورها در جریان بیماریهای روانی، می توان مكانیسمهایی را برای بیان چگونگی پیدایش بیماریهای روان تنی (Psychimetic) یا عملكردی (Functional) تصور كرد. به این ترتیب، تعریف بیماریهای عملكردی به عنوان اختلالات بدون عامل اتیولوژیک چندان صحیح نخواهد بود. بلكه باید مكانیسمهای درونزای را درنظر داشت كه مستقیماً، یا با واسطه به تأثیر فعالیتهای روانی بر اندامها و ارگانهای مختلف بدن اعمال اثر می نمایند.
در این مطالعه، دیس پپسی برای بررسی ارتباط بین اختلالات روانی و سوماتیک انتخاب شده است. در نوع عملكردی این بیماری، نقش افسردگی شناخته شده است. سعی بر این بوده كه علاوه بر تحقیق وجود ارتباطی از این دست در بیماران مورد مطالعه، تأثیر عوامل مداخله گر دیگر نیز درنظر گرفته شده، مقایسه ای نیز بین شیوه افسردگی در دیس پپسی عملكردی و نوع ارگانیک به عمل آید. اساساً در این پژوهش سؤال این است كه آیا میزان افسردگی در كسانی كه دیس پپسی عملكردی دارند تفاوتی با كسانی كه دیس پپسی ارگانیک دانرد می كند یا خیر؟ و به همین دلیل به بررسی شیوع افسردگی در دو گروه مبتلا به دیس پپسی و دیس پپسی عملكردی پرداخته شده است.
بیان مسأله
دیس پپسی (Dyspepsia)
دیس پپسی یک نشانگان گوارشی است كه با تركیبی از درد شكمی و شكایاتی غیر از درد مشخص می شود. درد عموماً در بخش مركزی قسمت فوقانی شكم لوكالیزه می شود و ماهیت آن با درد ناشی از سایر سندرومهای گوارشی نظیر بیماری رفلاكس معده – مروی (GERD) و سندروم روده تحریک پذیر (IBS) متفاوت است (1).
تعریف دیگری كه برای دیس پپسی مطرح است تعریفی است كه Barbara etal از آن استفاده كرده اند و بدین صورت است كه علایم دورهای یا پایدار شكمی، معمولاً در ارتباط با غذاخوردن، كه بیماران یا پزشكان معتقدند كه به علت ناراحتی در قسمت برگزیمال دستگاه گوارش ایجاد شده است اصطلاح دیس پپسی عملكردی ممكنست برای بیمارانی به كار رود كه این نوع از علایم را نشان می دهند و هیچ پروسه بیماری قابل توجهی در آنها شناخته نشده است (23).
این ستدروم دارای میزان شیوعی برابر با 50 درصد در جمعیت عمومی است و می تواند در نتیجه بیماریهای ارگانیك، سیستمیک و متابولیک متعددی به وجود آید، ولی در اغلب مواقع زمینه ای كه توجیه كننده ایجاد بیماری باشد، حتی پس از ارزیابی های دقیق و گستر
ده مشخص نمی شود در چنین مواقعی از عنوان دیس پپسی عملكردی (Functional Dyspepsia) استفاده می شود (2 و 1).
در این بیماری آنچه بیمار را آزار می دهد علاوه بر درك ماهیت آن عنوان شد، مسائلی نظیر نفخ، تهوع، سیری زودرس، احساس پری شكم، بلی اشتهایی، سوزش سردل و اروغ زدن هستند كه می توانند با یا بدون ارتباط با صرف غذا باشند (1).
مكانیسم هایی كه در حال حاضر برای توجیه Functional Dyspepsia درنظر گرفته می شوند به سه دسته تقسیم می شوند (a التهاب مخاط دستگاه گوارش (b حساسیت بیش از حد (Hypersensitivity) و اختلالات حركتی دستگاه گوارش (Dysmatility) (3 و 1).
در هر حال تنوع نشانه ها و علائم، مطرح كننده وجود مكانیسم های متعدد پاتولوژیک زمینه ای در دیس پپسی عملكردی است بر اساس مكانیسم های احتمالی زمینه ای، دیس پپسی به دو زیرگروه تقسیم می شود كه این دو زیرگروه در مطالعات و گزارشهای مختلف با نامهای متفاوتی عنوان شده اند، ولی در همة آنها اساس تئوری بر اساس تقسیم بندی تقریباً یكسان است این دو زیرگروه عبارتند از: دیس پپسی بدون زخم و دیس پپسی همراه با زخم.
دیس پپسی بدون زخم با نامهای عملكردی (Functional)، ایدیوپاتیك، essential و دیس پپسی اولیه نیز معرفی شده است.
دیس پپسی همراه زخم با عناوینی چون دیس پپسی دارای علت مشخص و دیس پپسی ثانویه مترادف است (6 و 5 و 4 و 1).
انواع دیس پپسی
در 40 درصد از بیماران مبتلا به دیس پپسی می توان یک علت ارگانیک برای توجیه علائم پیدا كرد در این حالت دیس پپسی از نوع ثانویه و دیس پپسی دارای علت مشخص نامیده می شود. (5)
شایعترین بیماریهای ارگانیک كه منجر به دیس پپسی می شوند عبارتند از, اولسرپپتیک (در معده یا اثنی عشر) بیماری رفلاكس معده – مری (GERD)، كانسر معده، گاستروپارزی، كوله لیتیازیس، پانكراتیت حاد یا مزمن، بیماریهای كه منجر به سوء جذب می شوند، انگلهای روده ای، ضایعات ایسكیمیک روده ای و سرطانهای شكمی خصوصاً پانكراس (4).
در حدود 60 درصد از مبتلایان به دیس پپسی، ارزیابیهای متعدد، به كشف عامل توجیه كننده علایم بیمار نمی انجامد. در چنین مواردی، دیس پپسی عملكردی، ایدیوپاتیك، اویله یا بدون زخم می نامند (6 و 1). این نوع دیس پپسی به صورت وجود درد و احساس ناراحتی مزمن برای حداقل یک ماه تعریف می شود ناراحتی های شكمی می توانند سیری زودرس، نفخ شكمی بعد از صرف غذا و تهوع، استفراغ و سایر علایم غیراختصاصی باشند. شكایت باید در دورههای زمانی قابل توجهی وجود داشته باشند، بدون اینكه شواهد بالینی و پاراكلینیكی اعم از آزمایشات بیوشیمی، اندوسكوپی، سونوگرافی و غیره منجر به بافته شدن یک بیماری ارگانیک توجیه كننده علایم شوند. البته، حتی با درنظرگرفتن این خصوصیات، هوز هم بین شكایات مربوط به دیس پپسی و علایم و نشانه های سندروم روده تحریک پذیر همپوشانی و تداخل وجود دارد. (7)
دیس پپسی بدون زخم خود به چهار دسته تقسیم میشوند این چهار دسته عبارتند از: دیس پپسی زخم مانند (ulcer like)، رفلاكس مانند (Reflux like)، اختلال حركتی مانند (Dysmotility like) و نوع غیراختصاصی (5).
این تقسیم بندی بر اساس شكایت عمدة بیمار است به این صورت كه در نوع زخم مانند شكایت اصلی بیمار، درد اپی گاستر است شكایتی كه به طور عمده در بیماری اولسرپپتیک هم وجود دارد.
دیس پپسی رفلاكس مانند، با سوزش سر دل (Huitvuros)، رگورژیتاسیون محتویات معده در داخل مری، و یا هر دو، بدون وجود شواهد آندوسكوپیک واضح به نفع وجود مخاط بارت یا ازوفاژیت مشخص می شود. در دیس پپسی اختلال حركتی مانند (Dxysmotulity)، تهوع و استفراغ، سیری زودرس، نفخ و احساس سنگینی شكم شكایت غالب است.
در صورتی كه بیمار مشخصات هیچ یک از گروه های فوق را نداشته باشد یا بیمار تركیبی از علایم فوق را دارا باشد دیس پپسی از نوع غیراختصاصی (Non Specific) است. (7 و 5)
بین 40 تا 80 درصد از بیماران ممكن است شكایاتی را داشته باشند كه به دو زیرمجموعه یا حتی بیشتر تعلق دارند به علاوه، شكایات، با گذشت زمان تغییر می كنند.
البته لازم به ذكر است كه بر طبق آزمونهای انجام شده فقط وجود یا عدم وجود یک علامت یا مجموعه ای از علایم دیس پپسی كمكی به تقسیم بندی بیماران بر اساس تابلوی پاتوفیزیولوژیكی آنها نمی كند درحالیكه جنس مونث، وزن كم بدون و پری متوسط تا شدید سر دل بعد از غذا یا استفراغ بعد از غذا نشانه های احتمالی gostic Motor abnamalties هستند (179.
فرضیه های متعددی برای توجیه بروز علایم و نشانه های دیس پپسی بدون زخم عنوان شده كه مهمترین آنها ذكر می شوند. برطبق یک فرضیه، افزایش سطوح ترشح اسید معده یا افزایش اسید معده یا افزایش حساسیت به اسید و یا هر دو مكانیسم عامل ایجاد شكایت مربوط به دیس پپسی می باشند (3). فرضیه اختلال حركتی، این پیشنهاد را مطرح می سازد كه اختلالات حركتی دستگاه گوارش فوقانی نظیر، رفلكس معده – مری (GERD)، گاستروپارزی، اختلالات حركتی روده كوچك یا دیس كنزی صفراوی سبب بروز علایم و شكایات دیس پپسی می شوند، اختالالات حركتی معده، به وسیله مطالعات سینتوگرافی تخلیه معده، الكتروگاستروگرافی و مانومتری آنترودئودنال در 25 تا 60 درصد از بیماران مبتلا به دیس پپسی بدون زخم ثابت شده است (6 و 5 و 3).
گاستریت ناشی از ویروس، التهابات عفونی ناشی از هلیكوباكترپیلوری و «عدم تحمل غذایی» كه بر اثرات آلرژیک یا پاسخ های ترشحی وابسته به مواد غذایی خاصی تكیه می كند، از دیگر فرضیه های مطرح شده هستند (8).
آنچه اهمیت دارد، توجه این موضوع است كه تغییرات سطوح ترشح اسید، یا اختلالات حركتی، ممكنست ثانویه به عامل اتیولوژیک دیگری باشند. به بیان دیگر، باید این احتمال را در نظر داشت كه اختلالات مذكور، در سیر بیماری پدید آیند و معلول عامل اتیولوژیک باشند نه اینكه عامل ایجاد بیماری.
فرضیة تشدید گیرنده های احشایی، بر اساس این باور است كه شكایات دیس پپسی به علت افزایش پاسخ به تحریكات فیزیكی نظیر فشار ناشی از دیستانسیون و تحریكات روانی می باشد (5).
بالاخره فرضیه روانی، بر اثرات اختلالات روانی در بروز شكایات گوارشی تكیه میكند و افسردگی و اضطراب یا اختلالات سایكوسوماتیک را منشاء اولیه بیماری می دانند (5 و 1).
گزارش شده است كه بیماران مبتلا به دیس پپسی عملكردی بیشتر دچار اضطراب neurotucisme و افسردگی نسبت به جامعه سالم هستند توانایی این افراد برای مطابقت با عوامل استرس زا ممكنست ناكامل بوده و راهی كه برای كنار آمدن با عوامل استرس زا انتخاب می كنند ممكن است بر علایم آنها تأثیر بگذارد (23).
اعتقاد به فشار روانی دیس پپسی تا آنجا پیش رفته است كه برخی از صاحب نظران دیس پپسی بدون زخم را، دیس پپسی عصبی (Nerrous Dyspepsia) نامیده اند (10).
در مطالعاتی كه در این زمینه صورت گرفته، اختلالات روانی از قبیل اضطراب و افسردگی در مبتلایان به دیس پپسی نسبت به افراد سالم به نسبت بیشتری وجود داشته است و این حالت، مستقل از وجود شكایت بوده است هرچند ذكر شده كه این ارتباط از نظر بالینی ممكن است چندان معنی دار نباشد (10)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
سرزمین ایران از دیرباز به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی و همچنین مهاجرت یا حملات اقوام و ملل دیگر به آن و نیز رسوخ فرهنگ ایرانی و آمیزش آن با فرهنگ سرزمینهای مجاور و ظهور نمونه های فرهنگی جدیدتر، خود بستر لازم و مناسبی برای مطالعه و بررسی فراهم كرده است. البته از آنجا كه بسیاری از مورخان بیشتر تلاش خود را صرف ضبط وقایع و حوادث سیاسی- حكومتی و ذكر نبردها و مانند آن كرده اند كمتر به پدیده های مربوط به حیات فرهنگی پرداخته اند.
یكی از دیداری ترین و در عین حال زنده ترین نمونه های حیات فرهنگی یک جامعه، پوشاك و نوع لباس مردم آن جامعه است. آشنایی با تاریخ لباس و پوشاك ایرانیان، نه تنها اطلاعاتی در خصوص ظاهر مردمانی كه در ادوار مختلف تاریخی زندگی می كرده اند در اختیارمان می گذارد ، بلکه ما را با انواع سلیقه ها، نوع دوخت و رنگ ، مدلهای مختلف لباس، بافت انواع پارچه ها، صادرات و واردات پوشاك، تأثیر پذیری و تقلید از لباس مردمان نواحی دیگر، اختصاص پوشاكی خاص به گروه یا طبقه ای اجتماعیآشنا می سازد و همچنین دربارة چگونگی روند و تكامل انواع پوشش ها، اطلاعات مفید و جالب توجهی ارائه می نماید.
در بخش بالا شاه سوار بر اسب خود را آماده شکار می شود و زنی چتری را بلای سر او نگه داشته است. پشت سر شاه زنانی صف شکیده اند که بعضی مشغول نواختن آلات موسیقی هستند. در سمت مقابل بر روی سکوئی که از زمین ارتفاع دارد عده ای از رامشگرن نشسته اند که بعضی ها چنگ می نوازند و برخی به کف زدن مشغولند. در پائین این صحنه در مرکز نقش، شاه سوار بر اسب و کمان بر دست تاختن در تعقیب گوزن ها است و در پائین این شمارگاه، تصویر شاه را در حالی که تیردان بدست گرفته و از شکار مراجعت می کند، نشان می دهد. در طرف چپ تعدادی شتر مشغول حمل گوزن هائی که شکار شده اند هستند.
این نقش بر جسته یک وضع استثنائی دارد، چه سازنده آن سعی نموده که حالات مختلف را در یک صحنه مجسم سازد و در حقیقت می توان آنرا یک نقاشی فرض نمود که بر روی سنگ حجاری شده است.
د:اهمیت حجاری های طاق بستان در شناخت نقوش و طرح های پارچه های ساسانی
نظر به اهمیت مجموعه حجارهای موجود در طاق بستان و بخصوص حجاری های طاق بزرگ و نقوش آنها تاکنون مطالب فراوانی توسط پژوهشگران گوناگون نوشته شده است.
آقای سامی در وجه تسمیه آن می نویسد: تا کنون نام های بسیاری درباره این محل ذکر شده است. از جمله طاق وسطام، طاق وسطان، طاق وسان، طاق بستان، طاق بغستان، طاق بیستون و اکراد و پاره ای از مردم آن نواحی طاق و سان و طاق بسان می گویند و چون بلوکی در آن نزدیکی است بنام بلوک و سطان و این طاق جزو آن بلوک قرار گرفته دور نیست که بهمین علت آنجا را طاق وسطان و بتدریج طاق بستان نامیده اند.
از تاریخ نویسان بعد از اسلام مانند ابن حوقل، ابن خردادبه، استخری، یاقوت حموی، حمداله مستوفی، سید عبدالطیف شوشتری مولف تحفه العالم، حاج زین العابدین شیروانی مولف بستان السیاحه درباره این طاق و حجارهای آن در کتابهای خود اشاراتی کرده اند که از میان نوشته یاقوت از سفرنامه مسعود بن مهلهل نقل می شود: در یک فرسخی شهر قرمیسین (معرب کرمانشاهان) در آن صورت صورت شبدیز و مردی که بر آن سوار است در سنگ ساخته اندو این سوار کلاهخودی بر سر و زرهی بر تن د ارد، و زره را حجار بقدری خوب ساخته است که گوئی زره واقعی و متحرک است. تصویر سوار متعلق به پرویز و اسبش شبدیز است که در تمام روی زمین هیچ مانند و نظیری بر این متصور نتوان یافت. و در آن طاق که این صورت و رسم حجاری شده تصاویر دیگری از مردمان و زنان و پیادگان و سواران یافت می شود. در برابر تصویر پرویز شخصی یافت می شود که کلاهی مخروطی شکل و کمربندی بسته و بیلی در دست دارد. مانند اینکه زمین را حفر می کند چنان می نماید که آب از زیر پایش جاری است.
یاقوت بعد از دکر این قسمت به قول احمد بن محمد همدانی باز می نویسد: از عجائب قومیسین که در عداد عجائب دنیا معدود است، صورت شبدیز می باشد که در قریه خاتان رسم شده و سازنده آن قنطوس
پیشگفتار
سیر تحول اندیشه های مردم ایران در دوره ساسانی تنها از طریق آرمانهای سیاسی و دینی آنها دانسته نمی شود، بلکه از طرحها و نقوش پوشاک آنها نیز می تواند به فهم بهتر آرمانهای آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدلیل کمبود مواد نوشتاری درباره جنبه های مختلف تمدن مردم کم باشد، با نگاه به فن بافندگی، طرحها و نقوش پیچیده آنها که با مهارتی خاص همراه است می توان استنباط کرد که جامعه عصر ساسانی بسیار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگی پیشرفته های برخوردار بوده اند. طرحها و نقوش بافته های ساسانی فوق العاده زیبا و پر جلوه بوده و همین ویژگی سبب شهرتآن شده بود. طرحها و نقوش بافته ها شامل انواع طرحهای هندسی، اشکال جانوران، پرندگان، گل و گیاهان بومی و موجودات پنداری و اسطوره ای بود که توسط بافندگان به کار گرفته می شد. این طرحها نه تنها
برداشتی صادقانه از طبیعت متنوع ایران بود، بلکه مذهب،ادبیات، آداب و سنن مردم ایران نیز به خلق جنبه های رمزی آن کمک می کرد، و سبب می شد که طرحهای ایرانی نه تنها در حوزه فرهنگی ایران بلکه در شمال آفریقا، خاورمیانه، آسیای مرکزی، اروپا، چین و حتی کشور دور دستی چون ژاپن مقبول، دلخواه و مورد تقلید باشد. طرحها و نقوش دوره ساسانی تنها به آن عصر محدود نشد، بلکه بعد از دوره ساسانی، در بیزانس و جهان اسلام تداوم یافته است.
در نیمه دوم قرن سوم میلادی پس از یک دوره طولانی فترت در حیات اقتصادی ایران، دولت تازه تاسیس ساسانی با آگاهی از سوابق درخشان فن بافندگی توسعه صنعت نساجی را سرلوحه برنامه های خود قرار داد و با ایجاد و حمایت از کارگاه های بافندگی در شهرهای بین النهرین، فارس، خوزستان زمینه مناسبی را برای رشد این صنعت فراهم کرد و با تنوعی از منسوجات پشمی، ابریشمی، پنبه ای و کتانی بازارهای جهانی را بدست آورد. نوآوریهای نساجان دوره ساسانی تنها در ابداع طرحها ونقوش متنوع و جذاب نبود، بلکه فن آوران ساسانی در تکامل دستگاه های بافندگی و بهبود روش های تولید نیز کوشا بودند. کمبود اطلاعات نوشتاری امکان قضاوت را درباره کم و کیف دستگاه های بافندگی دشوار می سازد. اما وجود پارچه های طرح دار این حقیقت را آشکار می سازد که برای بافت این پارچه ها وجود دستگاه هایی که حداقل چهار گورد یا میله برای بافت جناغی و چهار گورد دیگر در چله کشی برای طرح ضروری بوده است. رواج پارچه هایی با نقش های پیچیده گیاهی و جانوری از اواسط دوره ساسانی به بعد وجود دستگاه های پیشرفته را تایید می کند. این بافته ها که نمونه های آن تا به امروز باقی مانده، نشان می دهد که در سده سوم میلادی از دستگاه های چله کشی استفاده می شده است. مطالعه آزمایشگاهی بر روی پارچه های مکشوفه از محوطه باستانی صداحیه در کنار رود فرات وجود دستگاه های چند تارکش و چله کش را تایید کرده است. افزون بر این، بافت پارچه های با عرض 85 سانتی متر در ایران در مقایسه با پارچه های چینی با عرض 50 سانتی متر نشان برتری فنون بافندگی در ایران نسبت به چین و سوریه در جهان آن روز است.
خوشبختانه مدارک مادی فروانی به صورت دهها قطعه پارچه از دوره ساسانی در دست است ومطالب فراوانی درباره آنها به رشته تحریر در آمده است. اما طرحها و نقوش پوشاک شخصیتهای حجاری شده در طاق بستان نه تنها جز اصیل ترین مدارک محسوب می شوند، بلکه افق بسیار گسترده ای را از فهرست طرحها و نقوش دوره ساسانی فراهم می آورد.
در صحنه های شکار گراز، شکار گوزن، خسرو سوار بر اسب و صحنه اعطای منصب خسر در طاق بستام بیش از 80 طرح و نقوش و تنوعی از مدلهای لباس دیده می شود. این مدارک عامل بس مهمی در شناخت و منشای بافته های ساسانی به حساب می آید. از روی طرحها و نقوش البسه افراد حجاری شده می توان دریافت که سبک جامه ها، نقش ها ترتیب های طرحی در دوره ساسانی بر اساس نقش و مقام هر فرد تفاوت داشته است. بنابراین می توان فرض کرد که در دربر ساسانیان نظام طبقاتی لباس وجود داشته، و طبقات اجتماع دربار ساسانی هر کدام دارای جامه و نقوش مخصوص به خود بوده اند. همچنین سبک ها و طرحهای لباس افراد شرکت کننده در صحنه شکار گراز نشان دهنده این واقعیت است که نظام و سیستم لباس برای هر واقعه ای نیز وجود داشته و اجتماع دربار برای هر واقعه یا مراسمی از لباسهای مخصوص استفاده می کردند.
مقایسه بین تن پوشهای مختلف طلق بستان نکته دیگری را نیز روشن می کند که بر خلاف کت های بلند و ضخیم چین دار نقش برجسته های اردشیر دوم و شاپور دوم و شاپور سوم، لباسهای افراد صحنه شکار گرازمزین به طرحهای بافته شده پر زرق و برق بوده و پارچه های کلفت و با دوام که به آسانی چین نمی خوردند تهیه می شده اند که نشان دهنده توسعه فنون پیشرفته بافندگی در اواخر دوره ساسانی است.
گام اساسی در تهیه و معرفی طرحها و نقوش حجاریهای طاق بستان توسط هیت باستان شناسی ایران و عراق، موسسه شرق شناسی دانشگاه توکیو ( مجموعه چهار جلدی طاق بستان به سرپرستی شینجی فوکایی) انجام شد. در فصل دوم کتاب حاضر بخش معرفی طرحها از جلد چهارم مجموعه مزبور از انگلیسی به فارسی برگردانده شد. در بخش ترجمه شده پانویس متن اصلی با شماره های لاتین و پانویس های نویسنده با شماره فارسی و آنچه ترجمه شده در جای خود با ذکر شماره صفحه مشخص شده است. هیئت ژاپنی کلیه طرحهای ترکیبی روی لباسهای حجاری شده در صحنه های مختلف طاق بستان را باز سازی کرده است. ولی در برخی موارد بعلت خرابی های وارد شده بر حجاریها، این طرحها قابل تشخیص نبوده است. بعلاوه تفاوتهای اندکی بین طرحهای بازسازی شده و طرحهای پارچه های روی جامه های طاق بستان وجود دارد و علت آن دو بعدی بودن و حالت وژست افراد تصویر شده در صحنه های حجاری است. احتمال دیگر این است که حکاکان طرحهای تزئینی را خلاصه یا ساده می کردند و به طرحهای ترکیبی توجهی نداشتند.
معرفی نقاشیهای دیواری افراسیاب سمرقند به همراه معرفی و توصیف حدود چهل و پنج قطعه پارچه دوره ساسانی امکان مقایسه جالی توجهی بین این دو با طرحها و نقوش طاق بستان فراهم می آورد و افق گسترده و تازه ای درباره قلمرو نقش ها و طرحهای رایج در آن عصر را فراهم می آورد، بویژه اینکه نقاشیهای افراسیاب تاکنون با این نگاه مورد توجه قرار نگرفته بود.فراهم شدن مواد اراده شده در فصل سوم و چهارم امکان بازسازی رنگی حجاریهای طاق بستان را که در فصل پنجم به آن پرداخته شده، فراهم آورد.
حاصل سحن اینکه تنوع طرح، نقش و رنگ در بافته های ساسانی حکایت از درک عمیق هنرمندان ساسانی از محیط زیست و فرهنگ قومی مردم ایران دارد. رنگهای شفاف، درخشان و خالص و تاکید بر رنگهای آبی، آبی سبز، سرخ، زرد، طلایی، صورتی، سبز و سفید در بافت ها وسعت نظر هنرمندان را به ماهیت و تاثیر رنگها نشان می دهد. زیبایی، ظرافت و رنگ آمیزی عالی منسوجات عصر ساسانی نه تنها در آن روزگار در شرق و غرب مشتاقان فرلوان داشت، بلکه بافندگان و طراحان سرزمین های مختلف به تقلید طرح و نقش پارچه ها می پرداختند. این تقلید تنها به دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی محدود نشد، بلکه در طول دوران اسلامی خاصه در دوره های سامانی، آل بویه، سلجوقی و صفوی نیز تداوم یافت.
بیان مسئله:
بافتن و دوختن تن پوش از جمله نیازهای نخستین بشر بوده است ولی این که در چه زمانی تن پوش گیاهی و سود جستن از پوست نباتات و حیوانات برای پوشش بدن به صورت تن وپش پارچه ای در آمده و بشر به فراگرفتن فن بافندگی شده است به درستی روشن نیست.
گونه های لباس مادها، هخامنشیان و ساسانیان که در نقش های تخت جمشید و کرانه های دیگر دیده شده، این گفتار آشکار می گردد که صنعت پارچه بافی در ایران باستان راه های یپشرفت خود را می پیموده به گونه ای که اندک اندک به گوناگونی رنگ ها و گونه های بافت پارچه افزوده شده.
در روزگار ساسانیان صنعت پارچه بافی در زمینه ساخت پارچه های زربغت و قلابدوزی باید ژه های بسیار خوب و شایان نگرش، پیشرفت بسیاری نمود. در واقع این تحقیق نقش طبقات اجتماعی و به طبع مشاغل و وظایف وابسته به آن ها را در شکل دهی به پوشاک،چنان که لباس جنگجویان، درباریان، روحانیان و پیشه وران از شرایط خاص وضع طبقاتی آنها تأثیر می گرفته است را نشان می دهد.
هدف:
هدف از این تحقیق بررسی مردم شناختی طرح ها و نقوش لباسها و بافته های ساسانی است. و هر جقدر که اطلاعات ما درباره سایر جنبه های یک تمدن کم باشد وقتی به فن بافندگی پیچیده و بی شمار توام با مهارتی برخوردار می کنیم می توانیم استنباط کنیم که جامعه مورد بحث سخت پر مشغله و سطح زندگی آن بسیار پیشرفته بوده است و هنگامی که روش های فنی این صنعت از یک جا به جای دیگر منتقل می شود می توانیم نتیجه بگیریم که سایر کارهای فنی و هنری و احتمالاً عقاید اقتصادی، سیاسی و معنوی نیز در همان جهت سیر کرده است.
صنعت و هنر بافندگی ایران پس از تجربه ای طولانی سرانجام با حکومت ملی ایران دوره ساسانی و با اقتدار و همت پادشاهان اوایل دوره ساسانی چون اردشیر و شاپورها به بار می نشیند و طرح ها، رنگ ها و نقش های ملی ایران بر بستر بافته ها نیز جان می گیرد. و بافته های دوره ساسانی به مظهری از ذوق و اندیشه ایرانی تبدیل می شود و رشدآن متناسب و هماهنگ با جریانات سیاسی و فرهنگی و اقتصادی به حرکت خود ادامه می دهد.
سیر تحول اندیشه های مردم ایران در دوره ساسانی تنها از طریق آرمانهای سیاسی و دینی آن ها دانسته نمی شود بلکه از طرح ها و نقوش پوشاک آنها نیز می تواند به فهم بهتر آرمانهای آنان کمک کند. آنگاه که اطلاعات ما بدلیل کمبود مواد شناسی درباره جنبه های مختلف تمدن مردم کم باشد با نگاه به فن بافندگی، طرح ها و نقوش پیچیده آنها که با مهارتی خاص همراه است می توان استنباط کرد که جامعه عصر ساسانی بسیار پر مشغله بوده و مردم از سطح زندگی پیشرفته ای برخودار بوده اند.
طرح ها و نقوش بافته های ساسانی فوق العاده زیبا و پرجلوه بوده و همین ویژگی سبب شهرت آن شده است.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
ای بر كنش آنها محسوب میگردد؛ لذا یافتن پاسخ این پرسش كه افراد جامعه چه تعریفی از واژه «باحجاب» دارند میتواند گام موثری در این مسیر باشد.
حال سوالی كه در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد این است كه اولاً : «تعریف تحلیلی افراد تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «با حجاب» نزدیک است؟
ثانیاً: «افراد در عمل تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «باحجاب» نزدیک می شوند؟»
اهمیت مسئله:
قدر مسلم تفاوت تعاریف قراردادی و تحلیلی افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابرای ما متصور میسازد:
اول اینكه تعاریف دینی موجود از واژه «باحجاب» همگی قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه، طی مراحل جامعهپذیری افراد به درستی نتوانسته این تعاریف را در میان افراد درونی سازد. و یا نظام هنجارساز جامعه دارای عملكرد ضعیفی بوده است به گونهای كه سایر منابع هنجارساز (داخلی یا خارجی) دست به هنجارسازی و ارائه تعاریف جایگزین در این باره زدهاند.
دوم اینكه این تعاریف قراردادی و دینی آن طور كه باید و شاید مطابق ضرورتها و نیازمندیهای زمان و مكان از متون دینی استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغییراتی در این تعاریف زدهاند تا آن را با شرایط روز خود منطبق سازند.
هریک از مفروضات بیان شده كه درست باشد نیازمند بكارگیری تدابیر مناسب در جهت همسانسازی نظام كنش افراد و نظام هنجاری جامعه می باشد تا شاهد كاهش انسجام و یگانگی در جامعه نباشیم.
اهداف تحقیق:
هدف از انجام این تحقیق كه با دو روش “اسنادی” و پیمایشی صورت می پذیرد یافتن پاسخهایی مناسب به سوالات تحقیق است. همچنین یافتن این پاسخها میتواند ما را در رسیدن، نگاهی واقع بینانه نسبت به بخشی از مسئله اجتماعی «بدحجابی» یاری دهد.
تعریف مفاهیم:
تعریف اسمی: تعریف اسمی تعریفی است كه طی آن معنی یک واژه به وسیله صفات مشخصی به طور قراردادی تعیین گردد. (رفیع پور، كندوكاوها وپنداشتهها)
این تعاریف قراردادی است و به همین دلیل چیزی درباره واقعیت بیان نمی كند و لذا نه درست هستند و نه غلط.(همان)
تعریف تحلیلی: گاهی لازم است معانی واژههای مورد استفاده (مثلاً در یک پرسشنامه) را قبلاً بررسی كرده و معانی معمول آن واژهها را در گروه یا جامعه مورد نظر تعیین نمود. اینگونه بررسی و تعیین معانی را “همپل”، «تحلیل معنی» و اوپ ، «تعریف تحلیلی» می نامد و تفاوت آن با تعریف اسمی در این است كه تحلیل معنی یا تعریف تحلیلی یک امر قراردادی نیست بلكه یک امر تحقیقی است. یعنی به صورت تجربی بررسی میشود كه فلان واژه در بین افراد یک جامعه دارای چه معنی یا معانی است و لذا در تعریف تحلیلی برعكس تعریف اسمی درباره یک امر واقع (واقعیت) صحبت می شود. (همان)
تعریف اسمی واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از بررسی آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «برای زن پوشانیدن چهره و دستها تا مچ واجب نیست. حتی آشكار بودن آرایشهای عادی و معمولی كه در این قسمتها وجود دارد نظیر سورمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاك كردن آنها یک عمل فوقالعاده به شمار میرود نیز مانعی ندارد». پس «با حجاب» بودن یعنی مطابقت با این ویژگیها.
تعریف تحلیلی واژه «با حجاب» : این تعریف شامل آن تعریفی میشود كه افراد جامعه آماری به صورت نظری آن را عنوان می كنند و همینطور در عمل آن را انجام میدهند.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
در این فصل تلاش میشود تا حاصل تحقیقات انجام شده در رابطه با این موضوع كه تاكنون انجام شده و نتایج آن قابل استفاده و رهگشا در انجام این تحقیق میباشد گردآوری و ارائه گردد:
در این پیمایش با نمونههایی كه از سه كشور «مصر» ، «ایران» و «اردن» گرفته شده است به باورهای دینی دینداری، هویت ملی و ایستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسیتی تحلیل و مقایسه شده است.
نتیجه اصلی كه ایشان از تحقیق خود میگیرند این است كه «ماهیت رژیم حاكم» یک عامل مهم برای اختلاف جهان بینی مردم این سه كشور است. بین این سه كشور حكومت ایران، «حكومت تئوكراسی» و «دین سالاری» است. حكومتهای مصر و اردن و خصوصاً حكومت مصر، سكولار است. به جهت اینكه این حكومتها در درجات متفاوتی از اقتدار طلبی هستند، گروههای مخالف بیانات فرهنگی خود را در واكنش به جهت گیریهای فرهنگی رژیمهایشان تنظیم می كنند. به همین علت در ایران جایی كه جامعه تحت تسلط رژیم كاملاً دینی اداره شده است مردم كمتر دینی. كمتر ضد غرب، بیشتر سكولار و بیشتر هوادار ارزشهای مدرنیسم هستند تا مردم مصر و اردن كه حكومتشان سكولار و به طور قطعی هوادار غرب است.
پژوهشگران مذكور معتقدند یافتههای تجربی آنها با پژوهشهای تاریخی موجود همخوانی دارد. شواهد تاریخی متعدد حاكی از آن است كه جهتگیریها و خط مشیهای فرهنگی دولت نقش تعیینكنندهای در روند فرهنگی جامعه دارد.
ایشان موارد مختلفی را از تاریخ كشورهای اسلامی ذكر میكنند كه در آنها مداخله فرهنگی حكومتهای سكولار با ایدئولوژی تهاجمی، سبب سیاسی شدن دین و شكلگیری بنیادگرایی اسلامی شده است.
تحقیق مورد بحث علاوه بر نتایجی در مورد اختلاف جهان بینی مردم این سه كشور اسلامی به نتایجی هم در مورد اختلاف جهان بینی مردم در هر یک از این سه كشور میرسد. در این مورد نتایج به دست آمده حاكی از آن است كه عوامل تعیین كننده عبارتند از: تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی، اقتصادی، جنس و سن و تحصیلات؛ كه سن و تحصیلات نشانههای خوبی برای راستای تغییر فرهنگی هستند.
در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظهتری روی دیدگاههای فردی دارد. تأثیر متغیر سن و تحصیلات در این سه كشور یكسان نیست. در ایران پاسخگویان جوانتر و دارای تحصیلات بالاتر بیشتر ملیگرا بیشتر سكولار و كمتر دینی هستند. در مصر و اردن این اثرات (تأثیر سن و تحصیلات روی دین) قابل توجه و مشخص نیست. جالب است كه در هر سه كشور سطح تحصیلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت رابطه معكوس دارد.
پژوهشگران با قدری احتیاط نتیجه میگیرند كه معنی این رابطه منفی در ایران سكولاریسم بیشتر و دینداری كمتر است ولی در اردن و مصر تلاش دینی بیشتر را میفهماند.
محقق میخواهد به این سوال پاسخ دهد كه آیا تأثیر تحصیلات تنها بر افراد تحصیل كرده است یا اینكه دامنه نفوذ آن به فرزندان آن ها نیز كشیده خواهد شد؟
نتایج تجربی بیانگر آن است كه دینداری فرزندان خانوادههای تحصیل كرده به نسبت دیگران از میزان ضعیفتری برخوردار است. ولی در هر صورت متوسط دینداری در جامعه ایران بالا و نزد این خانوارها هم بالاتر از متوسط مقیاس دینداری بوده است.
این پژوهش میكوشد به این سوال اساسی پاسخ گوید كه باورها و ارزشهای دین در این روایات رسمی و سنتی آن تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه چه سمت و سویی پیدا میكنند؟ و در جریان این چالش چه باورها و ارزشهایی به عنوان راه حل چالش مورد پذیرش افراد قرار میگیرد یا قابلیت پذیرش بیشتری مییابند؟
در باب دین ورزی در این تحقیق مولفههای گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است كه مهمترین آن ها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بینی»، «نگاه افراد به دین» (سنتی، تجربه درونی، مادی گرایانه، عقل گرایانه). «تلقی افراد از كاركرد معرفت شناختی دین»، «جایگاه روحانیت در دین» ، «مناسك گرایی» ، «تكثرگرایی»، «تفسیرپذیری سكولاریزاسیون».
ابعاد دین در این پژوهش براساس مولفههایی نوع بندی شده كه در ارتباط با بحث ارزشها و باورهای علم قرار میگیرند. برخی از مهمترین یافتههای این پژوهش را به این شرح میتوان خلاصه كرد:
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
ای بر كنش آنها محسوب میگردد؛ لذا یافتن پاسخ این پرسش كه افراد جامعه چه تعریفی از واژه «باحجاب» دارند میتواند گام موثری در این مسیر باشد.
حال سوالی كه در این تحقیق بدان پرداخته خواهد شد این است كه اولاً : «تعریف تحلیلی افراد تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «با حجاب» نزدیک است؟
ثانیاً: «افراد در عمل تا چه میزان به تعریف اسمی واژه «باحجاب» نزدیک می شوند؟»
اهمیت مسئله:
قدر مسلم تفاوت تعاریف قراردادی و تحلیلی افراد از واژه «باحجاب» دو گونه مسئله رابرای ما متصور میسازد:
اول اینكه تعاریف دینی موجود از واژه «باحجاب» همگی قابل اجرا و مناسب بوده اما نظام اجتماعی و فرهنگی جامعه، طی مراحل جامعهپذیری افراد به درستی نتوانسته این تعاریف را در میان افراد درونی سازد. و یا نظام هنجارساز جامعه دارای عملكرد ضعیفی بوده است به گونهای كه سایر منابع هنجارساز (داخلی یا خارجی) دست به هنجارسازی و ارائه تعاریف جایگزین در این باره زدهاند.
دوم اینكه این تعاریف قراردادی و دینی آن طور كه باید و شاید مطابق ضرورتها و نیازمندیهای زمان و مكان از متون دینی استخراج نشده و لذا افراد، خود، دست به تغییراتی در این تعاریف زدهاند تا آن را با شرایط روز خود منطبق سازند.
هریک از مفروضات بیان شده كه درست باشد نیازمند بكارگیری تدابیر مناسب در جهت همسانسازی نظام كنش افراد و نظام هنجاری جامعه می باشد تا شاهد كاهش انسجام و یگانگی در جامعه نباشیم.
اهداف تحقیق:
هدف از انجام این تحقیق كه با دو روش “اسنادی” و پیمایشی صورت می پذیرد یافتن پاسخهایی مناسب به سوالات تحقیق است. همچنین یافتن این پاسخها میتواند ما را در رسیدن، نگاهی واقع بینانه نسبت به بخشی از مسئله اجتماعی «بدحجابی» یاری دهد.
تعریف مفاهیم:
تعریف اسمی: تعریف اسمی تعریفی است كه طی آن معنی یک واژه به وسیله صفات مشخصی به طور قراردادی تعیین گردد. (رفیع پور، كندوكاوها وپنداشتهها)
این تعاریف قراردادی است و به همین دلیل چیزی درباره واقعیت بیان نمی كند و لذا نه درست هستند و نه غلط.(همان)
تعریف تحلیلی: گاهی لازم است معانی واژههای مورد استفاده (مثلاً در یک پرسشنامه) را قبلاً بررسی كرده و معانی معمول آن واژهها را در گروه یا جامعه مورد نظر تعیین نمود. اینگونه بررسی و تعیین معانی را “همپل”، «تحلیل معنی» و اوپ ، «تعریف تحلیلی» می نامد و تفاوت آن با تعریف اسمی در این است كه تحلیل معنی یا تعریف تحلیلی یک امر قراردادی نیست بلكه یک امر تحقیقی است. یعنی به صورت تجربی بررسی میشود كه فلان واژه در بین افراد یک جامعه دارای چه معنی یا معانی است و لذا در تعریف تحلیلی برعكس تعریف اسمی درباره یک امر واقع (واقعیت) صحبت می شود. (همان)
تعریف اسمی واژه «با حجاب»: دکتر مطهری در کتاب حجاب خود پس از بررسی آیات و روایات و تفاسیر گوناگون به این تعریف می رسد: «برای زن پوشانیدن چهره و دستها تا مچ واجب نیست. حتی آشكار بودن آرایشهای عادی و معمولی كه در این قسمتها وجود دارد نظیر سورمه و خضاب كه معمولاً زن از آنها خالی نیست و پاك كردن آنها یک عمل فوقالعاده به شمار میرود نیز مانعی ندارد». پس «با حجاب» بودن یعنی مطابقت با این ویژگیها.
تعریف تحلیلی واژه «با حجاب» : این تعریف شامل آن تعریفی میشود كه افراد جامعه آماری به صورت نظری آن را عنوان می كنند و همینطور در عمل آن را انجام میدهند.
فصل دوم
پیشینه تحقیق
در این فصل تلاش میشود تا حاصل تحقیقات انجام شده در رابطه با این موضوع كه تاكنون انجام شده و نتایج آن قابل استفاده و رهگشا در انجام این تحقیق میباشد گردآوری و ارائه گردد:
در این پیمایش با نمونههایی كه از سه كشور «مصر» ، «ایران» و «اردن» گرفته شده است به باورهای دینی دینداری، هویت ملی و ایستارها نسبت به فرهنگ غرب، خانواده و روابط جنسیتی تحلیل و مقایسه شده است.
نتیجه اصلی كه ایشان از تحقیق خود میگیرند این است كه «ماهیت رژیم حاكم» یک عامل مهم برای اختلاف جهان بینی مردم این سه كشور است. بین این سه كشور حكومت ایران، «حكومت تئوكراسی» و «دین سالاری» است. حكومتهای مصر و اردن و خصوصاً حكومت مصر، سكولار است. به جهت اینكه این حكومتها در درجات متفاوتی از اقتدار طلبی هستند، گروههای مخالف بیانات فرهنگی خود را در واكنش به جهت گیریهای فرهنگی رژیمهایشان تنظیم می كنند. به همین علت در ایران جایی كه جامعه تحت تسلط رژیم كاملاً دینی اداره شده است مردم كمتر دینی. كمتر ضد غرب، بیشتر سكولار و بیشتر هوادار ارزشهای مدرنیسم هستند تا مردم مصر و اردن كه حكومتشان سكولار و به طور قطعی هوادار غرب است.
پژوهشگران مذكور معتقدند یافتههای تجربی آنها با پژوهشهای تاریخی موجود همخوانی دارد. شواهد تاریخی متعدد حاكی از آن است كه جهتگیریها و خط مشیهای فرهنگی دولت نقش تعیینكنندهای در روند فرهنگی جامعه دارد.
ایشان موارد مختلفی را از تاریخ كشورهای اسلامی ذكر میكنند كه در آنها مداخله فرهنگی حكومتهای سكولار با ایدئولوژی تهاجمی، سبب سیاسی شدن دین و شكلگیری بنیادگرایی اسلامی شده است.
تحقیق مورد بحث علاوه بر نتایجی در مورد اختلاف جهان بینی مردم این سه كشور اسلامی به نتایجی هم در مورد اختلاف جهان بینی مردم در هر یک از این سه كشور میرسد. در این مورد نتایج به دست آمده حاكی از آن است كه عوامل تعیین كننده عبارتند از: تنوعی از صفات اجتماعی پاسخگو مانند پایگاه اجتماعی، اقتصادی، جنس و سن و تحصیلات؛ كه سن و تحصیلات نشانههای خوبی برای راستای تغییر فرهنگی هستند.
در عین حال تحصیلات اثر قابل ملاحظهتری روی دیدگاههای فردی دارد. تأثیر متغیر سن و تحصیلات در این سه كشور یكسان نیست. در ایران پاسخگویان جوانتر و دارای تحصیلات بالاتر بیشتر ملیگرا بیشتر سكولار و كمتر دینی هستند. در مصر و اردن این اثرات (تأثیر سن و تحصیلات روی دین) قابل توجه و مشخص نیست. جالب است كه در هر سه كشور سطح تحصیلات با اعتماد به مسجد و اعتماد به دولت رابطه معكوس دارد.
پژوهشگران با قدری احتیاط نتیجه میگیرند كه معنی این رابطه منفی در ایران سكولاریسم بیشتر و دینداری كمتر است ولی در اردن و مصر تلاش دینی بیشتر را میفهماند.
محقق میخواهد به این سوال پاسخ دهد كه آیا تأثیر تحصیلات تنها بر افراد تحصیل كرده است یا اینكه دامنه نفوذ آن به فرزندان آن ها نیز كشیده خواهد شد؟
نتایج تجربی بیانگر آن است كه دینداری فرزندان خانوادههای تحصیل كرده به نسبت دیگران از میزان ضعیفتری برخوردار است. ولی در هر صورت متوسط دینداری در جامعه ایران بالا و نزد این خانوارها هم بالاتر از متوسط مقیاس دینداری بوده است.
این پژوهش میكوشد به این سوال اساسی پاسخ گوید كه باورها و ارزشهای دین در این روایات رسمی و سنتی آن تحت تأثیر فرهنگ دانشگاه چه سمت و سویی پیدا میكنند؟ و در جریان این چالش چه باورها و ارزشهایی به عنوان راه حل چالش مورد پذیرش افراد قرار میگیرد یا قابلیت پذیرش بیشتری مییابند؟
در باب دین ورزی در این تحقیق مولفههای گوناگونی مورد توجه قرار گرفته است كه مهمترین آن ها عبارتند از: «راه شناخت خدا» ، «جهان بینی»، «نگاه افراد به دین» (سنتی، تجربه درونی، مادی گرایانه، عقل گرایانه). «تلقی افراد از كاركرد معرفت شناختی دین»، «جایگاه روحانیت در دین» ، «مناسك گرایی» ، «تكثرگرایی»، «تفسیرپذیری سكولاریزاسیون».
ابعاد دین در این پژوهش براساس مولفههایی نوع بندی شده كه در ارتباط با بحث ارزشها و باورهای علم قرار میگیرند. برخی از مهمترین یافتههای این پژوهش را به این شرح میتوان خلاصه كرد:
در تحقیقاتی كه در ذیل عنوان كلی فوق و یا به عنوان جزیی از یک مفهوم كلیتر در سالهای اخیر صورت پذیرفته نكته مهمی مشاهده میشود، در مورد عرصه مناسكی دین به خصوص مناسكی كه بخش زیادی از آن جنبه جمعی دارد و با تعامل و پیوند با دیگران همراه است، تعاملات و پیوندهایی كه در خلال آن اجتماع دینی تداوم مییابد با این واقعیت جدید در جامعه ایران مواجه میشویم كه نوعی تحول از سمت دین و مناسك جمعی به سوی فردگرایی در دین مشهود است.
محقق پیش بینی میكند با رشد تجدد و افزایش سطح توسعه یافتگی عرصه دین فردی در بخشهایی از جامعه گسترش بیشتری یابد كه با توجه به گسترش مولفه اصلی آن یعنی تحصیلات در سالهای آتی انتظار توسعه بیشتر آن میرود. (رجبزاده، 1380)
در مورد مویسر در امر حجاب عبارتی با این مضمون مطرح شده است: «بیرون بودن مویسر اززیر روسری، مقنعه یا چادر مانعی ندارد» ؛ 6/46 درصد با این عبارت كاملاً مخالف ، 3/21 درصد مخالف و 2/22 درصد موافق یا كاملاً موافق بودهاند.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)