:
انسان به عنوان موجودی با فرهنگ برای حفظ روابط اجتماعی از طریق افكار و احساسات ارزشها و هنجارهای اجتماعی را شكل داده و بر حسب ان پدیده نظم اجتماعی را سامان میدهد لذا هر گاه ارزشهای اجتماعی و قواعد رفتار مراعات نشود نظم اجتماعی آسیب میبیند كه از آن جامعه به عنوان كجرو یاد میشود . (آقاجانی ، كتاب زنان ، جلد 17: 67)
تردیدی نیست كه در اكثر جوامع به مسأله جرم و بزه از ابعاد گوناگون جامعهشناسی روانشناسی و جرم شناسی و ابعاد دیگر پرداخته شده و این مسأله خود تا حد زیادی ذهن جامعهشناسان آن جوامع را به خود مشغول داشته است .
با افزایش روز افزون جمعیت و ورود به هزاره سوم بالطبع هر روز شاهد بروز ناهنجاریهاو جرائم زیادی در جامعه خواهیم بود و زنان به عنوان نیمی از این جامعه كه امروز نیمی از جمعیت فعال و همچنین از اركان مهم سیاستگذاری جامعه از ابتلا به این پدیده مستثنی نیستند.
زنان به عنوان افرادی كه میتوانند قطعا در حوزه تعریفات الگوها و هنجارهای حوزه های اجتماعی خود نقش تعیین كننده و تاثیر گذار داشته باشند، خود نیز میتوانند بسته به عواملی كه در تحلیل دامنه های آسیبشناسی اجتماعی این تحقیق خواهد امد به افرادی بدل شوند كه خود از این الگوها تحظی نموده و در معرض مجازاتهایی قرار گیرند كه برای این عدول از قوانین جامعه آنها را مجازاتها را تعریف كرده است .
زنان با خروج از این قوانین باعث شدهاند كه بدون در نظر گرفتن نقش خود و تاثیر گذاری فرزندان از الگوهای رفتاری آنان و یا اگاهی ناصحیح از آنچه باید انجام دهند به بیراهه رفته و كجرو ونام گیرند كه عاقبت باید به مجازاتهای در نظر گرفته شده از سوی جامعه تن در دهند كه زندان شایعترین آنهاست.
این تحقیق به بررسی مشكلات زندانیان زن پس از آزادی میپردازد و اینكه آیا حمایتهایی برای بازگشت به زندگی سالم در جامعه آنان صورت میگیرد یا اینكه یک زن به خاطر طرز نگاه جامعه پس از گذراندن دوران محكومیت باز هم باید تا آخر عمر عنوان متخلف و كجرو را با خود یدك بكشد.
از نتیجه بررسی و مطالعات در زمینه جرم و كجروی به این نتیجه میرسیم كه آسیبسازی فقط منجر به مردان نیست و زنان نیز در پدید آوردن این قبیل رفتارها سهم بسزایی دارند.
این تفاوت علاوه بر ویژگیهای جسمانی ، دلیل اجتماعی و روانی نیز دارد . به خاطر نگاه خاصی كه جامعه به زن دارد و همیشه دوست داشته كه او را محفوظ در خانه و محبوس در سنتها نگه دارد ، به همین دلیل وقتی كه زنان مجرم تلقی میشوند و مجبور به قبول مجازات بعد از رهایی و اتمام دوره قبل از محكومیت خانواده، جامعه و همچنین نظام اجتماعی دیگر او را مانند دوره قبل از محكومیت پذیرا نیست.
برای نقض این پدیده وجود سازمان های حمایتی و بازپروری ضروری می کند تا برای سرگیری زندگی سالم شرایط مناسبی را برای زنان فراهم آورد. در این تحقیق سعی داریم بررسی همین مشكلات بر سر راه زندانیان زن آزاد شده از زندان وجود دارد بپردازیم و به این سوالات پاسخ دهیم .
1-زنان پس از آزادی از زندان با چه مشكلاتی مواجه میشوند؟
2- برای برطرف كردن این مشكلات چه راهكارهای حمایتی وجود دارد؟
انحرافات اجتماعی بویژه انحرافات زنان تهدیدی در قبال به خطر افتادن امنیت روانی-اجتماعی و حتی سیاسی و اقتصادی یک جامعه میباشد . اولین و كوچكترین نهاد اجتماعی كه با آن روبرو میشویم خانواده است و طبیعتاً افراد در وجود خانواده بیشترین و اساسی ترین الگوها و هنجارها را میآموزند پس به كانون خانوادهای بزرگتر یعنی جامعه گام مینهند و هر گونه تغییر در الگوهای خانواده باعث تغییر در افراد خانواده نیز میشود. زنان در خانواده كه به عنوان مادر شناخته میشوند بیشترین نقش تعیین كننده در شیوه پرداختن به زندگی و آموزش به فرزندان را به عهده دارند. چه بسیارند زنان كه خود به تنهایی هم مسئولیت تربیت فرزندان را به عهده دارند (كه خود گامی بزرگ در جهت ساختن فردای آنان است ) و نقش دیگرشان بر آورده كردن نیازهای مالی و اقتصادی خانواده است . و مطمئنا برای برآورده ساختن این دو نیاز عاطفی و مالی دچار مشكلات بسیار زیادی خواهند شد . بسیاری از آنان نتوانسته از عهده این مهم برایند و دچار رفتار انحرافی میشوند و كانون خانواده را سخت دچار مشكل میسازند از طرفی دیگر فرزندان نمیتوانند از این چنین زنانی الگوهای مناسب را آموخته و به جای آن رفتارهای انحرافی را جایگزین میسازند و از طرف دیگر شاید خانواده نتواند این زنان را باز به محیط خود بپذیرد .
این زنان به گونه های مختلف دچار مشكلات میشوند و پس از آزادی عده ای از آنان بازگشت به زندان را تنها راه ادامه زندگی دانسته و عده دیگر كه راه بهتر یعنی پناه به خانواده را ترجیح میدهند دچار واكنشهایی از سوی اطرافیان میشوند كه آنان نیز متقاعد میشوند كه به رفتار گذشته باز كردند و از سوی دوستان سابق خود حمایت شوند و تعدادی دیگر نیز اصلا به محیط خانواده باز نمیكردند.
بر اساس عنوان تحقیق اهداف زیر قابل بررسی است:
رفتارهایی كه با معیار ها و هنجارهای اجتماعی سازگار و منطبق نیست وقتی تعداد جرائم و بزهكاری ها از حد معینی از یک جامعه گذشت میتوان از ان به عنوان یک بیماری اجتماعی یا آسیب نام برد. ( فهیم ، مأوی ، شماره 74 : 5)
كجروی deviance
آسیبشناسی Pdathology
از جمله واژه هایی كه بسیاری آن را مفهومی مترادف با كجروی می دانند. آسیبشناسی وظیفه ریشه یابی بیماری های تنی راه به عهده دارد و قلمرو جامعهشناسی نیز آسیبشناسی اجتماعی نهاده میشود . ( سلیمی ، جامعهشناسی كجروی : 233)
آسیبشناسی اجتماعی
نابهنجاری
یكی از مفاهیم نزدیک به انحراف است فرد نابهنجار كسی است كه فاقد سازگاری بافت كلی یک نظام باشد كه یادر كارایی یک نظام مفسر یا با انتظار و توقع مردم نا همخوان و یا از آنچه معمول و متداول و طبیعی شمرده میشود متمایز باشد . (محمدی، آسیبهای اجتماعی زنان در دهة 80-1370 : 22)
به بیان دیگر رفتاری نابهنجار ، انحراف و آسیب تلقی میشود كه حاوی انحرافات گسترده ای از معیار های اجتماعی باشد . از نظر جامعهشناسی ، مشروعیت و نابهنجار خار بودن یک رفتار از نوع دیدگاه و انتظار یک جامعه یا هر گروه اجتماعی ناشی میشود و در صورتی انحراف تلقی میشود كه هنجارهای مكرر و در حدی گسترده نادیده گرفته شود . (شریعتمداری ، كتاب زنان ، شماره 17 : 52 )
بزهكار
كسی كه بر خلاف مسیر و موازین مورد قبول جامعه گام بر میدارد و رفتاری خلاف رفتار انسانهای منضبط و معقول انجام میدهد.
بزهكاری
شامل كلیه اعمال و ناهنجاری هایی میشود كه به دلیل عوامل روانی بیرونی از فرد سر زده و ضد ارزشهای اجتماعی محسوب میشود . (اصلاح و تربیت ، 1381 ، ج6و7 : 50)
جرم
از نگاه حقوقی هرگونه فعل یا ترك فعلی كه در قانون برای ان مجازات تعیین شده باشد جرم محسوب میشود . (جهانگیری، 1379 : 437)
مجرم
كسی است كه در زمان معین ، عمل او بر خلاف مقررات قانونی رسمی كشور باشد . وقوع جرم نه تنها نظم و ارامش و سلامت جامعه را بر هم می زند ، بلكه خسارات روحی و جسمی و مادی به افراد و آزادی و استقلال آنها وارد میسازد . ( شلویری و پولادی ، 1381 :146)
مشكل اجتماعی
مشكل با قید اجتماعی به موقعیت تعدادی از افراد در قالب گروه های سازمان یافته یا غیر سازمان یافته اطلاق میشود كه عمل آنها از سوی كل جامعه تایید نمیشود و در صورت استمرار عمل گروهی ،آسیبهایی برای كل جامعه ایجاد خواهد شد و افراد سعی دارند تا به رفع یا كاهش اثرات آن بپردازد.
جامعهشناسان كلاسیک مشكلات اجتماعی را در موقعیت های دردناك یا غیر مطلوب برای توده واقعی مردم تلقی كرده اند .
روسپیگیری
نوع رابطه میان روسپی و مشتری نوعی تحقیر متقابل است.
روسپیگری معمولاً با سایر انواع آسیبشناسی روانی ـ اجتماعی ، نظیر اعتیاد ، جرم ، جنایت و الكسیم، همراه است. زن های روسپی به درجات مختلف اختلال شخصیتی دارند ودر بعضی موارد قوای هوشی پایین تر از معمول را دارا هستند .برخی از آنها همجنس گرایند و احساس خصومت خود را از طریق تحقیر وی با درگیر ساختن او در رابطه غیر اجتماعی و غیر اخلاقی ابراز میكنند.مردان روسپی كه اغلب در جوامع غربی خود را در اختیار پیرزنان و همجنسبازان میگذارند هر چند خود نیز غالباً همجنس گرا هستند، اغلب سرد مجازند. (كامكار و همكاران ، 1383: 296)
پیشینه تحقیق :
از میان پایان نامه های مورد بررسی در دانشكده ادبیات وعلوم انسانی موردی كه بتواند به طور كامل در رابطه با موضوع به ما كمك كند وجود ندارد واین موضوع به گفته مركز پژوهش و تحقیقات ادارة كل زندانها برای اولین بار تحت بررسی قرار گرفته است. اما چند طرح تحقیقاتی وجود دارد كه تا حدودی به موضوع مربوط می شوند از جمله :
طرح تحقیقاتی آقای نوعی و آرامی در رابطه با شناسایی وضعیت زنان آسیب دیده در شهر مشهد و ارائه راهكارهایی در جهت ساماندهی آنان و یک طرح دیگر كه البته امكان دسترسی به آن وجود نداشت از خانم نادره عطاریان تحت عنوان مشكلات زندانیان زن، به همین دلیل به عنوان پیشینة تحقیق از نظر جامعه شناسان و اندیشمندان در رابطه با انحرافات و آسیب های اجتماعی كمك گرفته و بیشتر به این موضوعات كه در گذشته نیز كارشده پرداخته شده است.
بنا به عقیده دور كیم پایهگذار علم جامعهشناسی در هر جامعه انسانی جرم بروز میكند و جرم یک پدیده طبیعی اجتماعی است ولی وقتی از یک حدی تجاوز كرد میتوان آن را بیماری اجتماعی نامید . از انجا كه بین نابهنجاری موجب رشد سایر آسیبها میشود. ضرورت دارد آسیبهای اجتماعی و ارتباط بین آنها مورد بررسی قرار گرفته و ریشه یابی شوند تا بتوان با توجه به علل بوجود آورنده و تشدید كننده این آسیبها را مهار نمود . (محمدی، همان منبع : 19)
وی معتقد است در جوامعی كه استاندارد و قیود ضعیف میشوند ، وضعیت نابهنجار اتفاق میافتد و این امر با افزایش جنایت و اشكال دیگر اساسی رابطه دارد . (فرجاد،آسیبشناسی اجتماعی : 24)
« لااكسانی و ماندووید» منشا تبهكاری را در تاثیرات فرهنگی – اجتماعی یافته اند . طبق نظریه لااكسانی مجرم یک قربانی بیچاره نظام اجتماعی است و نقص زمان اجتماعی او را جنایتكار كرده است . مجرم مسئول عمل خود نیست و این اجتماع و تعمیرات دسته جمعی است كه در عمل فرد نگون بخت بروز و ظهور میكند . وی میگوید تمام مردم دنیا به استثنای جنایتكاران مقصرند. تبهكار به مشابه یک میكروب اجتماعی است كه میتواند در محیط خاص رشد كند به نظر وی هر جامعه ای دارای تبهكاران مخصوص به خود است و اهمیت آن زمانی مشخص میشود كه محیط مناسبی برای تهیه رشد پیدا كند .
این نظریه باعث شد كه جرم شناسان ، علل بروز جرم را فقط در ساختمان وجود انسان و كیفیات حیاتی او جستجو نكنند بلكه محیط اجتماعی را نیز به عنوان یک علت مهم و موثر مورد مطالعه قرار دهند .
كتكه اجتماع را مسئول كلیه جرائمی می داند كه رخ میدهد زیرا خود عامل به وجود آورنده آنهاست و بزهكار جز اجرایی در دست اجتماع چیز دیگری نیست . اجتماع الوده از انسان سازگار ، درستكار و پاك سرشت موجودی ناسازگار ، مست و نا پاك می افریند و تخم بزه كاری را در میان انسانهای سالم پرورش می رهد و آنان را برای ایفای نقش آماده میسازد . ( مساواتی ، 1374 : 23-9)
از نظر « هوار بگر » علل بیماریهای جسمی در همه دنیا یكی است در حالیكه علل بیماریهای اجتماعی تابع شرایط اقتصادی و اجتماعی و زمان و مكان است و نسبی است نه مطلق .
ریشه تمام كجروی ها در محیط اجتماعی است پس هیچكس كجرو متولد نمیشود بنابر این كجرو ها بیماران اجتماعی هستند كه مانند بیماران جسمی قابل درمان و علاقمند در صورتی كه عوامل كجروی موجود در محیط اجتماعی از بین برده شود . در واقع كجروی نتیجه تعاریف اجتماعی و موازین و مقررات اخلاقی است كه بوسیله سایرین بر فرد تحمیل میشود . (فرجاد، همان منبع : 24)
ماركس معتقد است كه جنایت ،فساد،فحشاورفتار خلاف اخلاق در درجه نخست ناشی از فقر است كه زائیده سیستم سرمایه داری است . ماركس و انگلس معتقدند كه كلیه فعالیتهای انسانی تابع وضع اقتصادی است و ریشه سرمایه داری منشا بروز جرائم است و ارتكا ب جرم واكنشی علیه بیدادگری اجتماعی است .
«ژاك سابران» جرم شناس معروف فرانسوی عقیده دارد كه زندگی انسان به طور مطلق و عام از تاثیر عوامل اقتصادی بر كنار است و كاملا به میزان در امد ان وابسته است . وی به عوامل دیگر مانند فرهنگی ، اجتماعی معتقد است اما اقتصاد را مهمتر می داند . (مساواتی، بسزایی، 1374 : 62)
انحرافات اجتماعی متاثر از انحرافات فردی است . زیرا بدون شك فرد صالح در ساختن جامعه سالم تاثیر بسزایی دارد و جامعه نورانی و هدایت یافته معلول افراد هدایت شده و عادل میباشد اگر چه از نقش جامعه هم در هدایت یا منحرف نمودن افراد نمیتوان چشم پوشی نمود . بخصوص در افرادی كه زمینههای لازم برای هدایت و انحراف را داشته باشند لذا هم فرد و هم جامعه در به انحراف كشیدن یا هدایت یافتن افراد در تعامل هستند . (آقاجانی، همان منبع: 125)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
(در فایل دانلودی نام نویسنده موجود است)
تکه هایی از متن پایان نامه به عنوان نمونه :
خلاصه پژوهش
پژوهش فوق بررسی مقایسه ای هوش هیجانی كودكان كار و خیابان و كودكان عادی شهر تهران كه سن آنها بین 10 تا 15 سال است و به صورت در دسترس مورد سنجش قرار گرفته اند. محقق در این پژوهش با توجه به الگوی مایرو سالوری (1990) مصاحبهای را به صورت ساخت وار و باز پاسخ طراحی كرده كه شامل پنج حیطه بود (خودانگیزی، خودآگاهی ادارة هیجانها هم حسی و تنظیم روابط). برای تجزیه و تحلیل از روش مانوتینی یو كه روش های ناپاراستریک است استفاده شده و چون روش متقنی برای جمع نمرات كسب شده یافته نشد نمرات دو گروه در پنج حیطه با هم مقایسه شد. و در آخر تفاوت معناداری بین هوش هیجانی كودكان عادی و كودكان كار و خیابان دیده نشد.
فصل اول
پرسش پژوهش
آیا هوش هیجانی كودكان كار و خیابان تفاوت معناداری با كودكان عادی 10 تا 15 سال دارد؟
فرضیه پژوهش
هوش هیجانی كودكان كار و خیابان تفاوت معناداری با هوش هیجانی كودكان عادی دارد.
اهداف پژوهش:
1-توصیف هوش هیجانی (EQ) كودكان كار و خیابان و عادی.
2-مقایسه تفاوت وش هیجانی (EQ) كودكان كار و خیابان بر اساس میزان معناداری
3-تعیین بالاترین و پایین ترین میزان EQ در این گروه
متغیر پژوهش
متغیر وابسته هوش هیجانی
متغیر مستقل: وضعیت كودك اعم از عادی یا كودك كار و خیابان بودن
تعریف نظری متغیرهای پژوهشی:
هوش هیجانی: هوش هیجانی متشكل از مؤلفه های درون فردی است كه دارای پنج حیطه باشد خودآگاهی ادارة هیجانها خودانگیزی هم حسی و تنظیم روابط (مایر و سالووی 1996)
كودك خیابانی
كودكانی كه عمده وقت خود را بدون مدیریت بزرگسالان در خیابان ها می گذرانند (یونیسف)
كودك عادی:
كودكانی كه از محبت پدر و مادر برخوردارند و تحت سرپرستی آنها در خانه و خانواده زندگی می كنند و می توانند از بیشتر امكانات رفاهی اجتماعی فرهنگی برخوردارند.
هوش هیجانی
نمره ای كه كودك در پاسخ به پنج سؤال باز پاسخ در رابطه با پنج محور خودآگاهی ادارة هیجانها خودانگیزی هم حسی و تنظیم روابط كسب می كند.
كودك خیابانی
كودك عادی:
كودكی كه از خانواده و محبت آنها برخوردار است و تحت سرپرستی آنها زندگی میكند و به طور در دسترس در شهر تهران مورد انتخاب و آزمون قرار گرفته اند.
هدف پژوهش:
یكی از بزرگ ترین چالشهای بشری توسعه روابط معنی دار و رضایت در زندگی است. مادامی كه فرد به نیازهای هیجانی خود و دیگران توجهی نكند. ارتباط موثری با افراد نخواهد داشت. اگر فردی درك هیجانی خوبی داشته باشد. می تواند از تغییرات روحیه و درك احساسها بهره میبرد و از چنین دركی برای اداره كردن و كنار آمدن با هیجانها استفاده كند. (پتن به نقل از اعتصامی 82)
با توجه به اهمیت و تأثر وش هیجانی در زندگی و پیشرفت افراد. در این تحقیق بر آن شدیم تا هوش هیجانی را در كودكان كار و خیابان و كودكان عادی مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم.
اهمیت موضوع پژوهش
بحث بر سر اهمیت هوش هیجانی پیوند میان عاطف، شخصیت را شامل می شود از دیدگاه ارسطو مشكل انسان در این نیست كه از هیجان برخوردار است، بلكه آنچه اهمیت دارد مناسب بودن هیجان و نحوه ابراز آن است (كلمن 1998)
با توجه به مقوله هوش هیجانی در زندگی روزمره روابط میان فردی و اجتماعی و نقش آن در پیشرفت موفقیت آمیز انسانها و جدید بودن این مقوله و از طرفی تأثیر وضعیت زندگی كودكان در روابط اجتماعی آنها پژوهش حاضر در پی رسیدن به این هدف است كه آیا بین هوش عاطفی كودكان عادی و كودكان كار تفاوت معنی داری وجود دارد یا خیز. زیرا كودكان كار و خیابان به دلیل وضعیت خاص زندگی و شرایطی كه در آن به سر می برند در معرض هیجانهای متفاوتی قرار می گیرند كه گاه ممكن است ویژگیهای درون فردی (خودآگاهی، ادارة هیجانها خود انگیزی هم حسی و تنظیم روابط) را پرورش دهد و گاه باعث سركوب آنها گردد.
فـصل دوم
پیشـینه
پیشینة هوش هیجانی را می توان در ایده و كسلر به هنگام تبیین جنبه های غیر شناختی هوش عمومی جست و جو كرد. وكسلر در صفحه 103 گزارش 1943 خود دربارة هوش می نویسد كوشیده ام نشان دهم كه علاوه بر عوامل هوش عوامل غیر هوشی ویژه ای نیز وجود دارند كه می تواند رفتار هوشمندانه را مشخص كند. نمیتوانیم هوش عمومی را مورد سنجش قرار دهیم. مگر اینكه آزمونها و معیارهایی نیز برای سنجش عوامل غیر هوشی در بر داشته باشند. وكسلر در كارهای خود به تلاشهای دال حسی به سنجش حیات غیر شناختی هوش نیز اشاره كرده است. نتیجه كوشش های دال در مقیاس رشد اجتماعی وایلند منعكس است.
پیر (1984) نیز بر این باور بود كه تفكر هیجانی بخشی از تفكر منطقی است و به این نوع تفكر یا به معنای كلی تر هوش، كمك می كند. روان شناس دیگری نظیر مایر (1993) و سالووی نیز پژوهش های خود را بر جنیه های هوشی هیجانی متمركز كردهاند (جلالی 1381) پیش از 1990 پاین (1968) برای نخستین بار واژه هوش هیجانی را به كار برد و چنین نوشت:
یكی از دلایلی كه بسیاری از پژوهشگران در حال حاضر هوش هیجانی را مورد مطالعه قرار می دهد. این است كه افرادی هوش هیجانی بالایی دارند در برخی جنبه های از دیگر افراد جامعه مؤثرترند.
هوش هیجانی، احساس و تفكر را به كار می گیرد و موفقیت افراد را به زندگی بهترین نحو پیش بینی می كند (بس 1996 و هنگ 1996 به نقل از مایر سالوی و كارسو 2000)
شایان ذكر است كه ایده هوش هیجانی پس از 50 سال بار دیگر توسط گاردنر (1983) استاد روان شناس دانشگاه هاروارد دنبال شد. وی هوش را مشتمل بر ابعاد گوناگونی چون زبانی، موسیقیایی، منطقی ریاضی جسمی میان فردی و درون فردی می داند. گاردنر وجوه شناختی مختلفی را با عناصر از هوش شناختی یا به گفته خودش شخصیتی تركیب كرده است. بعد غیر شناختی مورد نظر او مشتمل بر دو مؤلفه كلی است كه وی آنها را با عناوین استعدادهای درونی و مهارت های میان فردی معرفی میكند. به نظر گاردنر هوش هیجانی متشكل از دو مولفه هوش درون فردی و هوش میان فردی است.
طی یافته های كلمن (1998) سالووی و مایر (1990) اولین تعریف رسمی از هوش هیجانی مطرح می شود. در همان سال نیز مایر و سالوی همراه با دی پائولو اولین آزمون توانایی های هوش و هیجانی را به ثبت رساندند یک آزمون توانایی به جای اتكا به گردش دادن شخصی توانایی ها. توانایی های واقعی را می سنجد از آن پس از هر كسی در زمینه تحول مفهوم هیجانی به عنوان هوش حقیقی شناخته شده اند.
بار آن هوش غیر شناختی را عامل مهمی در تعیین توانمندی افراد برای كسب موفقیت در زندگی تلقی می كند و آن را با سلامت عاطفه- یعنی وضعیت روانی یعنی و در مجموع سلامت هیجانی- در ارتباط مستقیم می بیند. بار آن برای اولین بار بهره هیجانی (EQ) را در برابر IQ كه اصطلاح شناخته شده و مقیاسی برای سنجش هوش شناختی است مطرح كرد و از سال 19810 به تدوین پرسشنامه بهره هوش هیجانی EQ و توصیف كمی هوش شناختی تنها شاخص عمده برای پیش بینی موفقیت فرد نیست.
هوش هیجانی مجموعه ای از توانایی دست كه نشان می دهد دقت گزارش های هیجانی افراد چقدر متفاوت است و درك دقیق تر هیجان چگونه منجر به حل بهتر مسئله هیجانی در زندگی فرد می شود در واقع هوش هیجانی توانایی درك و ابراز هیجان ذهن و فهم و استدلال هیجان و نظم دادن به هیجان خود و دیگران است (مایر و سالووی 1997)
هوش هیجانی آگاهی از احساس ها و استفاده از آن برای تماسی تصمیم های مناسب به زندگی و همچنین توانایی تحمل كردن ضربه های روحی و مهار آشفتگی های روحی است و به عبارت دیگر هوش هیجانی نوعی مهارت اجتماعی است یعنی با مردم كنار آمدن مهار احساس ها و رابطه با انسان ها و توانایی ترغیب یا راهنمایی دیگران (به نقل از علی حسین وفایی صفتی 1381-1380) هوشیاری هیجانی غیر مهارت در كنترل هیجانها به طوری كه تعادل بین هیجانها و منطق را به نحوی افزایش دهد كه فرد به شادكامی دراز مدت دست یابد (همین 1996)
عامل هوش عاطفی نوعی از با هوش بودن است. از دیدگاه روزبرگ (1992) هوش عاطفی از دو مؤلفه بینش فرد و استعداد فطری همدلی تشكیل شده است.
مؤلفه اول: بینش فردی در همة موقعیت ها و به طور حتم در تمام مراحل حل مسئله، تصمیم گیری و یا انجام تكلیف یادگیری شایان اهمیت است.
مؤلفه دوم: به هنگام انجام وظیفه و یا موقعیتی خاص در رابطه با دیگران ضرورتی یا به شكلی است كه در چنین موقعیتی رابطه ای متقابل میان ما و دیگران وجود دارد. با وجود این احساس همدلی حتی در صورت عدم حضور فیزیكی دیگران می تواند مؤلفهای ضروری و حساس باشد.
مثلاً: وقتی برای كسی یا از جانب كسی مطلبی می نویسیم شناخت مخاطب یقیناً بر اساس احساس همدلی نسبی در برقراری ارتباط اثر بخشی عاملی ضروری است. (حسین ئفایی صنعتی 81)
مایر و سالووی هوش هیجانی را متشكل از مؤلفه ای درون فردی می دانند كه در پنج حیطه به شرح زیر خلاصه می شود.
1-خودآگاهی[1] : به معنای آگاهی از خویشتن خویش، توان خودنگری و تشخیص دادن احساسات خود به همان گونه ای است كه وجود دارد.
3-خودانگیزی:[3] به معنای جهت دادن عواطف و هیجانها به سمت و سوی هدف، هویشتن دار هیجانی و به تأخیر انداختن خواسته ها و بازداری و تلاش هاست.
4-هم حسی[4]: به معنای جسمانیت نسبت به علایق و احساسات دیگران و تحمل دیدگاه های آنان و بها دادن به تفاوت های موجود بین مردم در رابطه با احساسات خود نسبت به اشیا و امورات .
5-تنظیم روابط:[5] به معنای ادارة هیجان های دیگران و برخورداری از كفایت های اجتماعی و مهارت های اجتماعی است به نظر گاردنر، هوش هیجانی از دو مؤلفه تشكیل شده است. هوش درون فردی و هوش میان فردی هوش درون فردی، مبین آگاهی فرد از احساسات و هیجانات خویش افكار باورها. احساسات شخصی و احترام به خویشتن و تشخیص استعدادهای ذاتی، استقلال عمل در انجام كارهای مورد نظر و در مجموع میزان كنترل شخصی بر هیجانها و احساس ها و خود رهبری است.
هوش میان فردی: به توانایی درك و فهم دیگران اشاره دارد و می خواهد بداند چه چیزهایی انسان را بر می انگیزد، چگونه فعالیت می كند و چگونه می توان با آنها همكاری داشت. (جلالی 81)
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
اساس زندگی هر موجود زنده بر تغییر و تحول همراه با دگرگونی متكی است. آدمی ذاتاًٌ در حال رشد و تكامل است و حیات هر انسان، بر چگونگی تربیت او در كودكی استوار است. آنچه مسلم است، این است كه ضمیر كودك در بدو تولد، پاك و عاری از هر گونه تصاویر و نقش بندی است.
در دوره طفولیت، بویژه قبل از سه سالگی، كم كم صفحات خالی ذهن نقش میگیرد و در 4 و 5 سالگی استعدادهای عقلی به مرور آشكار و نمایان میشود.
6سالگی، سن ایجاد رابطه كودك با دبستان است. نوآموز خردسال كم كم با مدرسه آشنا میشود. معلم كلاس او كه با فنون تدریس و علم روانشناسی آشنائی دارد آموخته است كه چگونه بیاموزد. او با علاقه و توانائی، لحظات طلائی عمر خود را نثار فراگیرندگان میكند و اصول مهمی را كه در موفقیت یک معلم موثر است مد نظر دارد.
بچه های مدرسه ابتدائی پرسشگرند. آنها مجذوب محیط اطراف، حیوانات، گیاهان، بدنشان، آسمان و ماوراء آن و انواع پدیده هایی كه ممكن است برای آنها سحر آمیز باشند میشنوند.
این علاقه مندی ذاتی دانشآموزان به علم، به معلم كمك میكند تا تدریس علوم به كودك برای معلم نسبتاٌ آسان و لذت بخش باشد.
زمان زمان رشته نظامهای آموزشی است. بطور كلی جامع مشخص كرده است كه نظامهای مدرسه ای ما نیازهای جاری را برآورده نمیسازند و ما باید به سمت یک بازسازی حركت كنیم اما از آن مهمتر، شاغلین نظامهای آموزشی به كوششهایی كه برای بازسازی صورت میگیرد جهات تازه ای داده اند، و برای مسائلی كه آموزش و پرورش با آن روبروست دیدگاه سیستمی را ایجاد كرده اند [1].
نخستین طبقه بندی در زمینه هدفهای تربیتی در حیطه شناختی در سال 1956 توسط بلوم و دیگارن پایه گذاری شد.
گرچه پس از تدوین این اثر تا مدتی به آن توجه و عنایتی نشد اما بتدریج در كشور آمریكا با موفقیت و استقامت روبرو شد و سپس در اروپا و سایر نقاط جهان شهرت یافت. علت موفقیت آن به خاطر عقلائی كردن، به نظم درآوردن و ارزشیابی امور آموزشی كه مدتهای مدید بر اساس ذهنیات و قضاوتهای شخصی انجام میشد، بود.
از مزایای طبقه بندی بلوم این است كه وی مطالب را با بیانی آشنا برای معلمان توضیح میدهد و فعالیتهای پیچیده یادگیری را به روشنی تقسیم بندی و تفكیک میكند و تعداد سطوح و طبقاتی كه بلوم در زمینه یادگیری ارائه میدهد اندك و سازمان یافته است. همچنین از نظر ساخت از اصل آسان به مشكل پیروی میكند [2].
در این طبقه بندی، هدفهای آموزشی ابتدا به سه حوزه شناختی، عاطفی و روانی حركتی تقسیم شده اند. حوزه شناختی، دانش و معلومات و توانائی و مهارتهای ذهنی را شامل میشوند.
حوزه عاطفی با علاقه و انگیزش و نگرش سروكار دارد و حوزه روانی – حركتی به فعالیتها و مهارتهایی كه هم جنبة روانی و هم جنبه جسمانی دارد، مربوط میشود [3].
بطور كلی تا وقتی انسان به مشكلی برخورد نكند و زندگی او از روی عادت و یا بر مبنای دور زدن مشكلات سیر كند خلاقیتی در كار نخواهد بود.
ولی همینكه به مشكلی برخورد كرد و خواست آن را حل كند فرایند فكری و اعمالی كه متعاقب آن برای حل مشكل ایجاد میشود خلاقیت نام دارد و اگر بخواهیم فرضیه پرورش خلاقیت كودك فراهم شود ضروری است در برنامهریزی درسی و تنظیم محتوی، محتوای كتاب و اهداف آموزشی را طوری سازماندهی كنیم كه در یادگیری مفاهیم و پرورش آنها، یادگیرنده، خود با توجه به فعالیتهای یادگیری در كلاس و خارج از آن، سبب میشود كه فرد اطلاعات بیشتری در اختیار داشته باشد و هم زمینه رشد اتكای به نفس و استقلال فكری وعدم وابستگی به دیگران را فراهم كند.
با پیشرفت علوم و پیچیده شدن جوامع، نیازهای فردی و اجتماعی نیز پیچیده میشود.
ارضای این نیازها احتیاج به علوم و فنون پیچیده دارد. كسب این علوم در سایر روش های آموزشی پیشرفته امكانپذیر است. بنابراین وظیفه و مسئولیت معلم نسبت به گذشته سنگینتر و مشكلتر شده است.
چشم انداز تغییر در برنامه درسی علوم اكنون در حال شكل گیری است. اهداف آموزش این درس باید معطوف به شرایط زندگی فردی و رفع نیازهای اجتماعی باشد و برای آماده ساختن دانشآموزان جهت ورود به قرن جدید اصلاح ضروری میباشد.
از آنجائیكه یكی از اهداف عمده موسسات، آموزش و پرورش فوه تفكر منطقی دانشآموزان است این سئوال پیش می آید كه آیا نظام تعلیم و تربیت كشور ما به گونه ای طراحی شده كه دانشآموزان را صاحب تفكر خلاق بكند و منطقی بار بیاورد ؟ آیا محتوای كتاب درسی بطور كلی در جهت منطقی بارآوردن تدوین شده است یا نه ؟ و آیا به الگوهای روش های جدید كه بر اساس تفكر منطقی و پرورش خلاقیت پی ریزی شده اند توجهی شده است ؟
در سیستم متمركز، طراحان و برنامهریزان درسی اهداف محتوا، روش های تدریس و سازماندهی و ارزشیابی را در قالب كتب درسی تهیه و تدوین میكنند بنابراین یكی از جنبه های بررسی و قسمت مهم آن بدون شك بررسی دقیق اهداف و آشنا بودن معلمان با این اهداف میباشد كه میتوان نتیجه گرفت كه سیستم آموزشی در نهایت چه اهدافی را دنبال میكند و تمایل دارد فراگیران به چه توانمندیها، نگرش و دانش هایی و تا چه حد و در چه سطحی دست یابند.
حال در پی آن هستیم كه معین كنیم میزان آشنایی معلمان با اهداف كتاب علوم تجربی سال چهارم ابتدائی و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان چگونه است ؟ چون تا معلم با اهداف كتاب درسی آشنائی نداشته باشد نمیتواند تغییرات لازم را در شاگردان بوجود آورد.
2-1- بیان مسئله پژوهش :
سه حوزه طبقه بندی بلوم بخصوص اهداف حوزه شناختی ارزش یكسانی ندارد بطوریكه برخی از آنها ارزشمندتر هستند و بیش از انواع دیگر دانشآموزان را در جهت درك جهان پیرامون خود كمك میكنند از این رو شناخت برنامه درسی و تعیین موفقیت هر كدام میتواند كمك شایانی به روند رو به رشد یادگیری فراگیران بنماید.
تغییرات روزافزون علوم و تكنولوژی و نیز اندیشه های نو ایجاب میكند تا كتابهای درسی حاوی آخرین یافته های علمیباشند. با وجود گذشت یک قرن كه آموزش علوم به صورت درسی مستقل در برنامه های درسی مقاطع مختلف وارد شده اما تا امروز كاملاٌ به اهداف خود نرسیده است. با توجه به مطالب عنوان شده ما پژوهشگران قصد داریم به این موضوع بپردازیم كه :
میزان آشنایی معلمان علوم با هداف كتاب درسی علوم سال چهارم ابتدائی در ناحیه 3، شهرستان مشهد و ناحیه 6 و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان چگونه است ؟
3-1- هدف پژوهش :
هدف كلی پژوهش با توجه به موضوع مشخص میشود.
هدف كلی تحقیق :
بررسی میزان آشنائی معلمان علوم تجربی سال چهارم ابتدائی با اهداف درس علوم و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی دانشآموزان است.
4-1- سئوالات پژوهش :
1- آیا هر چقدر آشنایی معلمان با اهداف بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بیشتر است ؟
2- آیا پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر حسب سابقه خدمت معلمان فرق خواهد كرد؟
3- آیا پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر حسب سطح تحصیلات معلمان فرق خواهد كرد ؟
4- آیا پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر حسب نوع تحصیلات معلمان فرق خواهد كرد؟
5- آیا پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بر حسب اینكه معلمان دوره ضمن خدمت را دیده اند یا ندیده اند فرق خواهد كرد ؟
5-1- بیان فرضیه های پژوهشی :
1- هر چقدر آشنائی معلمان با اهداف بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بیشتر است.
2- هر چقدر سابقه خدمت معلمان بیشتر باشد پیشرفت تحصیلی دانشآموزان بیشتر است.
3- دانشآموزانی كه معلمین آنها دارای مدرك لیسانس هستند، پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به معلمین دارای مدرك فوق دیپلم و دیپلم دارند.
4- دانشآموزانی كه معلمین آنها داری دیپلم تجربی هستند پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به معلمین دارای دیپلم انسانی دارند.
5- دانشآموزانی كه معلمین آنها دوره ضمن خدمت را دیده اند دارای پیشرفت تحصیلی بیشتری نسبت به معلمینی كه دوره ضمن خدمت را ندیده اند هستند.
1 – كانیه آر، ام و برگز، لسلی جی واثردبلیو، اصول طراحی آموزش خدیجه علی آبادی، 1374، ص 24
1 – صفوی، امان الله، كلیات روشها و فنون تدریس، 1372، ص 56.
2 – سیف، علی اكبر، روانشناسی پرورشی، 1370، ص 97
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
:
پیری روز به روز مسئله بزرگی در كشورهای در حال پیشرفت و پیشرفته
می شود . بخصوص افراد پیرو طرز زندگی آنان اكثراً مسائل روانی ، اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی پیش می آوردند .
دوران پیری از نظر بهداشت روانی بسیار حائز اهمیت است و از نظر پیشگیری باید بخاطر داشت كه معمول ترین بیماری های روانی در افراد پیر عبارتند از : پسیكوزهای پیری ، اختلالات روانی ناشی از اختلالات عروقی ، كمبود اكسیژن و از بین رفتن فعالیت های عادی در مغز كه با كم شدن روابط اجتماعی ، از دست دادن مسئولیت ، تربیت دختران و پسران ، ازدواج وجدان شدن آنها ، بازنشسته شدن و از دست دادن نزدیكان و اطرافیان توأم می گردد .
همچنین بروز بعضی از اختلالات روانی ، رفتاری ، شخصیتی ، حافظه و عدم قدرت زندگی به تنهایی ، احتیاج به حمایت دیگران و نظایر آن باعث شده است كه پیران را جزء بیماران روانی قلمداد و آنان را در بیمارستان روانی بستری نمایند .
با وجودی كه به عقیده بعضی ، مشكلات افراد مسن در نتیجه از بین رفتن اعمال طبیعی و عادی نسج و مغز است . ولی از دست دادن اعتماد به نفس ، ارتباط اجتماعی، مشكلات شغلی و حتی افراد خانواده یا فامیل مهمترین عامل هستند . شخص مسن اكثراً متوجه درون خود می شود و افسرده می گردد ، و دچار هذیان درباره كار دستگاه های گوارش می گردد .
احساس تنهایی می كند ، علاقه و خبرگی خود را كم كم از دست می دهد و در یک دایره معیوب قرار می گیرد ، كه همان عوارض پیری است . خودكشی در پیران اكثراً گول زننده و با روش های خطرناك انجام می گیرد . در 80 درصد موارد ، بعلت افسردگی و در بقیه موارد بعلت ابتلاء به بیماری های غیر قابل علاج ، مسئله اقتصادی، تنهایی و غیره می باشد .
انسان در هر مقطع زمانی تابع گذشته ، حال ، و آینده است و تحت تاثیر متغیرهای دورنی و دنیای خارجی خود قرار دارد . بطوری كه پژوهش های متعدد اخیر، در مورد بیماری های شایع افسردگی نشان داده شده است ، كه ارتباط و پیوستگی نزدیكی بین وقوع بیماری روانی و استرس های زندگی وجود داشته و
متخصصان بالینی از دیرباز به رابطه مشكلات و حوادث یا ابتلاء به بیماری افسردگی پی برده اند .
پیشگیری از بروز این عارضه ، كه تمام فعالیت های روزمره و افكار و اعمال فرد رابه مخاطره انداخته و مقدار قابل ملاحظه ای از نیروهای انسانی برای مدتی نامعلوم از كارایی باز می دارد ، مستلزم درك و شناخت صحیح ، از مسئله مورد نظر و آگاهی از علل و عوامل مورد نظر و آگاهی از علل و عوامل ایجاد كننده آن می باشد در این تحقیق سعی شده ، شمه ای از مطالب مربوط به این بیماری ، مطرح و سپس به وجود یا عدم وجود رابطه افسردگی در شاغلین و بازنشستگان پرداخته شود .
پیشگیری :
موثر ترین پیشگیری شاید این باشد كه ، تغییراتی در سبك و روش زندگی و نگرش اجتماع ایجاد شود . فرد مسن فردی است قابل احترام ، و بایستی شغل مناسب و درخور استعداد داشته تا احساس كند كه هنوز فردی مفید برای جامعه است .
استفاده از گردش های تفریحی ، دیدن موزه ها ، مساجد ، كلیسا ، پاركها ، شركت در مسئولیت های خانوادگی مانند نگهداری و سرپرستی و حتی بازی با بعضی از حیوانات اهلی مانند : سگ ، گربه ، پرندگان ، دخالت دادن در كارهای دسته جمعی مانند : نظافت ، حمام كردن ، جمع و منظم كردن تخت خواب و اطلاق از جمله كارهایی است كه باعث پیدایش اعتماد به نفس و اجتماعی شدن مجدد می شود . مسئولیت های فوق ، باعث یادآوری خاطرات و تجربیات دوران فعالیت فرد در مراحل قبلی زندگی شده كه خود یک نوع روش درمانی است .
سالخوردگان سالم ترین مدیر ، راهنما ، مشاور و از بهترین متفكرین دنیا هستند . و می توان گفت : دنیا با تفكر سالمندان و حركت جوانان اداره می شود . و به افراد جوان ، بایستی آموزش داد كه با افراد پیر ، چه روشی داشته باشند و چگونه از تجربیات آنها استفاده كنند و همچنین آموخت ، كه روزی آنها نیز پیر خواهند
شد .
افراد باید در همان جوانی ، به یادگیری حرفه ای مخصوص و مورد علاقه بپردازند ، تا پشتوانه ای برای زندگی آینده بشود ، و با جرات تمام وارد مرحله طبیعی زندگی كه پیری است بشوند .
فعالیت های موقتی و متناسب ، دادن حقوق بازنشستگی مكفی و كمك به سایر افراد خانواده و به كار گماردن او به طور نیمه وقت و یا چند روز در هفته در سازمانها یا موسسات بعنوان مشاوره می تواند ، تضمینی باشد برای آینده نگری بهتر و پیشگیری از عوارض وخیم دوران
پیری . (میلانی فر ، بهروز ، س 1375)
كتلر[1] می گوید : كافی است كلمه «بازنشسته» را به دنبال یک شغل اضافه كنیم مثلاً (لوله كش بازنشسته) تا بلافاصله ، اعتبار شغل یاد شده پایین بیاید ».(گنجی، حمزه، س 1371 ، ص 71 )
در گذشته ، بازنشستگی معرف یک استراحت استحقاقی بود ، در حالیكه امروزه می تواند به فرضی برای آغاز یا ادامه شغل دوم تبدیل شود .
زندگی فعال قبل از 20 سالگی آغاز می شود و در 60 یا 65 سالگی پایان
می پذیرد . در طبقاتی كه از نظر اجتماعی ، اقتصادی ممتازند سالهایی كه در دانشگاه سیری می شود می تواند ورود به زندگی فعال به عقب بیندازد ،در حالیكه در طبقات كم بضاعت ، كار می تواند ورود به زندگی فعال را به جلو بیندازد .
بعضی اشخاص ، بیكاری را با عدم اشتغال به كار تولیدی را گناه می دانند و به هر قیمتی باید از آن دور شوند . برای افراد مسن مهم است ، كه احساس كنند كه دیگران هنوز به وجود آنان محتاجند وقادرند كه به فعالیت روزانه خود ، البته در حد امكان ادامه دهند . اگر آنها تا این درجه احساس اهمیت و ایمنی نمایند ، به احتمال زیاد به امراض روانی و جمعی كمتر مبتلا می شوند ، كه در سنین آنها شایع است . دختران و پسران افراد مسن باید ، به اولیای خود را كاملاً طرد می كنند و نه اینكه خیلی بی اندازه به آنها توجه كنند ، افراد اگر طرد شوند احساس نا امنی و اضطراب و حقارت خواهند كرد و اگر بالعكس از آنها حمایت زیاد شود ، احساس اتكاء و عدم اعتماد به نفس و استقلال در وجودشان شدید می شود .
بعضی ها فكر می كنند ، كه رفتار طبیعی و عادی افراد مسن ، مانند بی اعتنایی به لباس و غذا و خودخواهی و كم حوصلگی و متكی بودن به گذشته ، رفتارهای غیر عادی است . در صورتیكه این گونه رفتارها ، اغلب در اثر عدم توجه اطرافیان بوجود می آید . ولی گاه دلایل جسمانی دیگری كه ماهیت روانی دارد نیز موجود است و اطرافیان باید به این موضوع توجه داشته باشند .
اگر به افراد مسن اجازه فعالیت داده نشود ، به اجبار به مقدار زیادی در عالم رویا و خاطرات گذشته غوطه ور می شوند .
در این زمینه گلاتون[2] چنین می گوید :
اگر زندگی روزانه افراد مسن با فعالیت های مفید اشغال نشود ، سلامت جسمانی و روانی آنان آسیب خواهد دید . یک سوم از بیماران بستری در
بیمارستان های روانی اشخاص هستند ، كه چهل و پنج سال بیشتر ندارند و اگر پیران اجتماع ما زندگی بی ثمر و بیهوده را گذرانده دائماً در تخیلات گذشته غوطه ور باشند به احتمال قوی تعدادشان در بیمارستان های روانی روبه افزایش خواهد گذاشت . (شاملو ، سعید ، س 1372 )
واكنش شخص به بازنشستگی و روش مواجه شدن وی با آن ، اثر مهمی روی سلامت روانی او دارد . در صورتیكه فرد احساس كند كه كار او تمام شده است و او دیگر قادر به انجام فعالیت مفید نیست ، در این صورت زمینه را برای كج خلقی ،
بی تفاوتی و افسردگی دیده می شود .
اگر او احساس كند كه فردی زائد یا بی خاصیت است ، احساس عدم كفایت و و حقارت در او بیشتر می شود .
واكنش به بازنشستگی با اشكال فوق ، موجب عدم كفایت و عدم سازگاری می شود .
بنابراین شخص باید به منظور استفاده از نیروی علاقة خود احساس اعتماد و رضایت خاطر را از كار خود ، به فعالیت ها و به كار و سرگرمی هایی ادامه دهد . او باید علاقه مندیهای خود را حفظ كرده آنها را گسترش دهد . نقش فعالی را در مسائل و حوادث جاری اتخاذ نماید و در بحث با دوستان ، نظرات خود را درباره آنها بیان كند . او باید علاقه بیشتر نسبت به دیگران سعی كند به هر گونه تمایل برای افزایش خودبینی مقابله كند . (لینفوردیس 1367-ص120)
تقریباً ، هر شخص در طول زندگی ، احساس افسردگی می كند . اكثراما گاه وقت ها احساس غم و رخوت می كنیم و به فعالیت های لذت بخش ، علاقه ای نشان نمی دهیم .
افسردگی پاسخ طبیعی ، آدمی به فشارهای زندگی است . فشار روانی بطور ساده یک مكانیزم روانی است ، كه عكس العمل های تحریكی و عاطفی را در برابر عوامل تهدید كننده و نامطبوع در كل موقعیت زندگی در بر می گیرد . شخص افسرده ، در احساس بی كفایتی و بر ارزشی غوطه ور می شود و ممكن است به فكر خودش بیافتد.
افسردگی در میان افراد سالخورده جدی و فراگیری است . افزایش طول عمر اشخاص نیز بر اهمیت آن می افزاید ، نشانه هایی همچون كم حوصلگی ، كاهش عزت نفس ، بی علاقگی به فعالیت های اذت بخش و كم شدن اشتها ، لزوماً بخش طبیعی زندگی سالمندان نیست . كاهش حدود یک دوم عاطفه و سایر اختلالات ذهنی در اشخاص 60 سال به بالا در صورت درمان متناسب برطرف می شود . افسردگی بر روی كل ارگانیزم اثر می گذارد و تمام حوزه های زندگی فرد را تحت تاثیر
قرار می دهد . این اثر در احساسات نیرو ، كشش ، شخصیت و علایق فرد نمایان
می شود .
در بیماران افسرده ، اعمال بیولوژیكی دچار ضعف و فتور می شوند و با سیر و پیشرفت بیماری بوجود می آورند .
از نظر نشانه شناسی این افراد ، دچار ضعف خلق و اندوه بوده و در صورت تداوم ، علائم دیگر بیماری را بوجود می آورد . (دنالگوئیلسوم ص31)
2-موضوع تحقیق :
با توجه به مطالب گفته شده ، ما با این سوال روبرو می شویم كه آیا میزان افسردگی در افراد بازنشسته تبیشتر از افراد شاغل است ؟
3-فایده ، هدف و اهمیت تحقیق :
تقریباً هر شخص در طول زندگی احساس افسردگی می كند ، اكثر ما گاهی وقت ها احساس رخوت می كنیم و به فعالیت های لذت بخش علاقه ای نشان
نمی دهیم .
افسردگی پاسخ طبیعی آدمی به فشارهای زندگی است . فشار روانی بطور ساده یک مكانیزم روانی است كه عمس العمل تحریكی و عاطفی را در بر می گیرد . در استعداد مكانیزم روانی تامین معاش نمایان می گردد . میانسالان ممكن است احساس كنند كه وامانده می شوند و بازنشسته و كهنسال می داند كه چنین شده است . شیوع افسردگی با پیش رفتن سالیان افزایش می یابد و از علت های بیرونی به علت های درونی روی می آورد . در این مرحله حساس زندگی افسردگی اجتناب نا پذیر نیست . اما تجربه بالینی نشان می دهد كه آنهایی ، كه در كودكی در معرض احساس اولیه فقدان قرار گرفته اند و یا در آن مرحله نیازهایشان تا اندازه ای برآورده نشده است كسانی كه در مرحله های بعدی زندگی زمان دگرگونی بیرونی یا درونی فشار را برآن هموار می سازد ، احتمال بیشتری برای افسردگی دارند . این روند آزمودن فقدان اولیه است و دوباره میدان دادن به افسردگی اولیه است . (راس میچل ، س 1368 ص65)
واكنش شخص به بازنشستگی و روش مواجه وی با آن ، اثر مهمی روی سلامت روانی دارد . در صورتیكه فرد احساس می كند ، كه كار او تمام شدهاست و او دیگر قادر به انجام و فعالیت مفید نیست در این صورت زمینه برای كج خلقی ، بی تفاوتی ، افسردگی دیده می شود . بنابراین موضوع از این جهت حائز اهمیت است كه ما میزان افسردگی در مردان بازنشسته ، را با میزان افسردگی در مردان شاغل ، را در این تحقیق بررسی می كنیم .
4-فرضیه تحقیق :
میزان افسردگی افرادی كه بازنشسته هستند ، بیشتر از افرادی است كه شاغل هستند
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)
قل سیرو فی الارض فانظروا كیف بداٌ الخلق عنكبوت -آیه 191
بگو در زمین گردش كنید و ببینید كه خداوند چگونه خلقت را به وجود آورده است.
بدون شك در هر عصر و زمانی مقتضیات خاصی را ایجاب میكند. زمانی بود كه سفر كجاوه و درشكه و اسب غرورآمیز و افتخار انگیز بود. ولی امروزه آنها جای خود را به قطارها و جتهای سریع السیر داده اند. در اروپای قرون وسطی، محتوای كتابهای درسی را كلیسای كاتولیک تعیین میكرد و منطق، منطق ارسطویی بود و هر نوع بدعت و نوآوری محكوم میشد. جز آنچه كه در كتابهای پیشینیان آمده بود مورد قبول قرار نمیگرفت. مردم برای حل مسائل و مشكلات خود تنها به نوشتههای فلاسفه گذشته مراجعه میكردند و چنانچه در این نوشتهها راه حلی پیدا نمیشد مسائل را غیر قابل حل میدانستند.
ولی امروزه متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند كه آموزش مطلوب موقعی صورت میگیرد كه اولا ٌ : متناسب با رشد شاگردان باشد. ثانیاٌ شاگردان در اجرای آن نقش فعالی داشته باشند و این امكان پذیر نیست جز در سایه تحقیق مستمر و پیگیر در هر شرایط و زمان. در جامعه امروز همه ملتها با هر نظام سیاسی و اجتماعی پیشرفته و یا در حال پیشرفت، به مسأله تربیت توجه دارند و آموزش و پرورش نسبت به دیگر فعالیتهای اجتماعی در مقیاس جهانی از اولویت خاصی بهره مند است. این توجه شدید بی دلیل نیست و بر منطقی قوی بنیاد شده است. دنیای امروز، تربیت فرزند را از نیازهای اولیه بشریت میشناسد. در زمان قدیم كه زندگی انسان به صورت بدوی و ساده بود آنچه از پدر و مادر و محیط خود به خود به نسل جوان منتقل میشد به قدر كافی سازنده بود و فرزند شرایط زندگی را از طبیعت و تحت تأثیر محیط فرا میگرفت. در ان زمان به كوشش عمدی و گسترده برای تربیت فرزندان چندان نیازی نبود. ضرورت تربیت عمدی از زمانی جلب توجه كرد كه صورت پیشرفته و پیچیده زندگی و كسب آمادگی برای مقابله با مسائل تازه و روزمره ایجاب میكرد و این آمادگی خود به خود و بدون تلاش فراهم نیامد.
به مرور زمان و هر قدر زندگی صورت كامل تر و پیچیده تری به خود گرفت نیاز به تربیت عمدی با شدت بیشتر احساس شد و كوشش پیگیر خانواده و جامعه را در تربیت اجتناب ناپذیر ساخت.
نظر به اینكه از راه تعلیم و تربیت میتوان موجبات رشد فردی و رفاه جمعی را فراهم نمود، میتوان گفت تعلیم و تربیت در زندگی انسان نقش مهمیدارد و بطور كلی پرورش استعدادهای فردی، تحكیم پایههای زندگی جمعی، گسترش آرمانهای دمكراتیک و ایجاد تفاهم میان افراد انسانی در سایه تعلیم و تربیت صورت میگیرد.
در بیان اهمیت تعلیم و تربیت همین بس كه گوهر آدمی منوط بدان است. مراقبتهایی كه تحت عنوان تعلیم و تربیت به آدمی ارزانی داشته میشود. شرط لازم برای نیل او به مرحله كمال انسانی است.
پس از انقلاب اسلامیتوجهی خاص از جانب دست اندركاران تعلیم و تربیت نسبت به برگزاری اردو و بالا بردن كیفیت آن مبذول شده و از این رهگذر تجربیات بسی ارزشمند بدست آمده است. پرواضح است كه در یک كار رشد یابنده به تجربیات جدیدی دست می یابیم كه بعضاٌ مخالف مراحل اولیه كار است و همین امر دلالت بر مسیر تكاملی و بالندة آن حركت دارد. آن چه در اینجا به عنوان یک پیشنهاد براری برگزاری اردوهای دانش آموزی مطرح میگردد در حقیقت تجربهای است برآمده از فعالیتهای بسیاری از دوست داران مسائل تربیتی و علیرغم اینكه در پارهای از موارد به نقد و مخالفت با روشهای فعلی اردو مینشیند در كل خود را مدیون آنها میداند. ولی در عین حال پیشنهادها و طرحهای ارائه شده در این مجموعه، خود وجوداختلاف با روشهای فعلی را به نوعی بازگو میكند و از این رهگذر نقاط ضعف اردوهای كنونی نیز آشكار میشود.
امروزه اردوهای تربیتی میتواند به عنوان یک ابزار مؤثر در پرورش و رشد و شكوفائی نسل آینده ساز جامعه اسلامی ایران محسوب شود.
بنابراین یكی از برنامههای مهم و قابل توجه كه در رشد و شكوفائی شخصیت فردی و اجتماعی دانش آموزان و غنی ساختن اوقات فراغت آنان نقش بسزایی دارد، اردو و فعالیتهای اردویی است و این زمانی میتواند یک اردوی مؤثر باشد كه با برنامهریزی صحیح و زمان بندی لازم و اهداف مشخص همراه باشد.
وقتی اردو میتواند موجب تقویت روحیة دانش آموزان و تربیت اجتماعی آنان شود كه توسط مربیان مجرب و اردو رفته و دوره دیده انجام گیرد كه اگر بدون برنامه و بدون هدف و انگیزه باشد و از مربیان مجرب استفاده نگردد میتواند نقش بسیار زیادی برای تضعیف روحیة دانش آموزان داشته باشد و نه تنها مفید نیست بلكه مضر هم میباشد.
پس اگر اردو با هدف و برنامهریزی مشخصی صورت گیرد میتواند استعدادهای نهفته و بالقوة دانش آموزان را به استعدادهای بالفعل تبدیل كرده و گامهای مؤثر در راستای حفظ ارزشهای مقدس و الای اسلام بردارد.
یک اردوی خوب و مفید باید از اهداف خاصی برخوردار باشد. قبل و بعد و حین اردو با برنامه همراه باشد و بتواند قوة مسئولیت را در دانش آموزان تقویت كند و موجب تربیت اجتماعی گردد.
تعریف عملیاتی مفاهیم در متغیرها
بررسی : جمع آوری اطلاعات موجود از نظر و دیدگاه های مربیان و معلمین ( اولیای مدرسه ) مقطع ابتدائی
میزان تأثیر : منظور میزان تغییرات حاصله كه به صورت نگارش مثبت یا منفی ظاهر میشود و منجر به پویائی و كاهش معضلات آموزشی و تربیتی میگردد.
اردو : محل تجمع افراد برای تمرین و تفریح است و در نظام فرهنگی اردو به معنای تجمع افراد در مكانی جهت كسب دانایی و توانایی و
سازگاری اجتماعی است.
تربیتی : فراهم كردن عوامل و زمینههای مناسب برای به فعالیت رساندن و شكوفا نمودن استعدادهای انسان در جهت مطلوب.
رشد شخصیت : تكامل در پیشرفت همه جانبه ابعاد وجودی فرد اعم از رشد عقلانی و قوای ذهنی و جسمی
معلمین مربوطه : معلمینی كه حداقل 24 ساعت در هفته در دبستان حضور داشته باشند.
دیدگاه : عقاید و نظرات و نگرشهای معلمین و مربیان ( اولیای مدرسه ) در مورد اردوهای تربیتی – آموزشی.
عنوان تحقیق
با توجه به اینكه در اردوها بسیاری از مسائل تربیتی و آموزشی وجود دارند كه بر شخصیت دانش آموزان به طور حتم تأثیر خواهد گذاشت، لذا محقق برآن است تا نظرات و دیدگاه معلمین را نسبت به این مهم به رشته تحریر درآورد. لذا موضوع تحقیق عبارت است از :
بررسی میزان تأثیر اردوهای تربیتی – آموزشی
بر رشد شخصیت دانش آموزان پس مقطع ابتدایی منطقه تبادكان از دیدگاه معلمین مربوطه در سال تحصیلی 78-77
اهداف تحقیق
بررسی و شناخت علل و عوامل اردوهای تربیتی – آموزشی در رشد اجتماعی دانش آموزان از دیدگاه معلمین مربوطه
آشنائی با نظرات معلمین نسبت به نقش اردوهای تربیتی – آموزشی بر رشد اخلاقی دانش آموزان تحقیق و مطالعه دیدگاه های معلمین مربوطه نسبت به نقش اردوهای تربیتی - آموزشی در كاهش انحرافات دانش آموزان
آگاهی از نظرات معلمین نسبت به تأثیر اردوهای تربیتی – آموزشی بر رشد قوای ذهنی و جسمیدانش آموزان
بررسی میزان تفاوت و نگرش معلمین و مربیان نسبت به نقش و اهمیت اردوهای تربیتی – آموزشی
سئوالات تحقیق
اهمیت وارزش موضوع تحقیق
الهوا و العبوا فانی اكره ان یری فی دینكم غلظه حضرت رسول اكرم (ص)
رفتار خود را با نرمی و بازی همراه كنید
زیرا دوست ندارم كه در راه و روش شما درشتی و خشونت دیده شود.
از دیدگاه نظام تربیتی اسلام، انسان به اراده خداوند خلیفه خدا در روی زمین قرار داده شده است.
پس باید خدایگونه شود و به اخلاق الهی آراسته گردد و مظهر اسماء الحسنی شود. او در حركت از خودی خود و رسیدن به لقاء الله در مسیر و حركتی دائمی است و در این راه از تمامی موهبات خداوندی كه بدو عطا شده است اعم از اعضاء و جوراح و نیروهای نهانی خویش استفاده می کند. چون معلومات و مهارتهای مختلف انسان جنبه اكتسابی دارد. لذا برای به فعلیت درآوردن استعدادها و قوای خویش اعم از ظاهر و باطن لازم است به آموزش و تمرین بپردازد و اهمیت اردوهای تربیتی – آموزشی برای رسیدن به كمال لایق انسانی در همینجا آشكار میشود.
بطور كلی اهم اهداف اردوهای تربیتی – آموزشی در سه بخش خلاصه میشود :
براین اساس اردوهای تربیتی – آموزشی به عنوان یک روش عملی میتواند تحقق بخش اهداف تربیتی اسلام باشد. یعنی پرورش و تزكیه افراد از طریق علم و نه صرفاٌ خواندن و شنیدن و گفتن. به واسطه گردش و یا برخورداری از فرصتهای فراوانی كه در حین فعالیتهای مختلف اردویی بوجود می آید، بهترین موقعیت برای ارائه نكات تربیتی و شناخت ویژگیهای روحی و اخلاقی افراد و القاء ارزشهای الهی بدست می آید. اهمیت این امر در دوران تربیت پذیری ( كودكی، نوجوانی، جوانی ) بیشتر است. لذا این مسائل مهم به عنوان محور و اساس فعالیتهای تربیتی و پرورشی محتاج دقت و توجه فراوان میباشد.
« اردو نمیبریم برای اینكه بچه را را با تجملات مأنوس كنیم و همه مشكلات و مسئولیتها را از روی دوش آنها برداریم. بلكه اردو میبریم تا عملاٌبه بچهها نظم در زندگی فردی و اجتماعی روزمره، همكاری، خدمت، مسئولیت پذیری، وقت شناسی و استفاده از كمترین امكانات برای مبارزه با مشكلات را آموزش دهیم. اردو میبریم تا عملاٌ دقت، ظرافت، پاكیزگی، خلاقیت، ادب و متانت، خوش روئی، احترام متقابل و قدرت انتقاد و بررسی بچهها آموزش دهیم. اردو میبریم تا توان جسمی و روحی بچهها را تقویت كنیم و خلاصه اردو میبریم كه آینده سازان جامعه اسلامیرا آماده كنیم برای ساختن فردایی خوب و مطمئن. » [1]
بنابراین با توجه به نقش و اهمیتی كه اردوهای تربیتی – آموزشی در تعلیم و تربیت جدید دارد براستی چرا برگزاری اردوهای تربیتی – آموزشی مورد استقبال مربیان قرار نمیگیرد ؟ چه عواملی را میتوان به عنوان موانع اصلی در این راه برشمرد ؟چرا مدیران و معلمین عنایت خاصی به این امر مهم ندارند ؟ و چه عواملی باعث شده است كه اردوهای تربیتی – آموزشی بعنوان یک آموزش رسمیشناخته نشده است ؟ چرا اردوها برای جامعه ما ناشناخته باقی مانده یا حداقل اهمیت آن كمرنگ جلوه كرده است ؟ و بالاخره چرا تحقیقات كمیدر این باره شده است و هزاران چرا. ..
تحقیق حاضر در پی پاسخگویی به سئوالات فوق میباشد و از آنجایی كه برنامهریزی بدون پشتوانه اطلاعاتی و پژوهشی امروزه امكان پذیر نیست. لذا بررسیهای پژوهشی در این رابطه میتواند ما را درپیشبرد اهداف كمك موثر نماید و جواب سئوالات را برایمان روشن سازد و همچنین راهحلهای مناسبی را ارائه نماید.
اهمیت تحقیق : با توجه به موضوع، با توجه به زمینهها و با توجه به سئوالات اساسی و با توجه به تجربیات باید اظهار كرد، برای اینكه تعلیم وتربیت از چارچوب محدود مدرسه خارج شود و كاركردهای اجتماعی آن در پهنه توسعه اقتصادی و سیاسی، اجتماعی، فرهنگی جامعه روشن گردد و دانش آموزان با محیط زندگی خود سازگار گردند. باید فعالیتهای اردویی سرلوحه روش های نوین آموزش و پرورش قرار گیرد.
چنین تحولی مستلزم اتخاذ تغییر در محتویات برنامههای آموزش و پرورش است. برای اینكه ما آموزش و پرورش پویا و فعال و سازنده داشته باشیم باید برگزاری اردوهای تربیتی - آموزشی را دركنار فعالیتهای دیگر آموزشی قرار دهیم و معلمین مربوطه از آمادگی لازم و آموزش كافی در این زمینه برخوردار باشند. نهاد آموزش و پرورش برای برگزاری فعالیتهای اردویی دانش آموزان باید ملزم به ارائه مجوز و پرداخت هزینههای موجود باشد تا راه برای اردو رفتن دانش آموزان باز باشد و دانش آموزان بتوانند همگی با امید و نشاط به آینده در آن شركت كنند و معلمین از بار مسئولیت اردو بردن دانش آموزان شانه خالی نكنند.
هدف اصلی آموزشهای جدید تنها پرداختن به ذهنیات و حافظه دانش آموزان نیست بلكه پرورش انسان سالم و با شخصیت مطلوب و خلاق ملاك این امر مهم است. در این پژوهش شناسایی راه های تثبت كاركردهای اردوهای تربیتی – آموزشی به عنوان مكمل و تكمیل كننده در نظام آموزش و پرورش است.
روش تحقیق
چون محقق سعی دارد نظرات و دیدگاه های معلمین را نسبت به برگزاری اردوها و تأثیر آن بر رشد شخصیتی دانش آموزان جویا شود، لذا مناسب به نظر میرسد كه از تحقیق توصیفی استفاده شود.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)