وبلاگ

توضیح وبلاگ من

" مقالات و پایان نامه ها – ۲-۲ -۴)تئوری دو عاملی هرزبرگ وعوامل رضایت شغلی – 2 "

 

رضایت شغلی یکی از ساختارهایی است که به بیشترین میزان در تحقیقات مدیریتی و رفتار سازمانی مورد بررسی و اندازه گیری واقع شده است. علاقه مندی به موضوع رضایت شغلی در بردارنده ی روابط آن با سایر نتایج سازمانی اساسی، نظیر غیبت از کار، تعهد سازمانی، ترک شغل و عملکرد می‌باشد. بدون شک اندازه گیری میزان رضایت شغلی کارکنان و بررسی نقاط ضعف و قوت مؤثر در کاهش یا افزایش خشنودی کارکنان، سازمان ها را در ارائه خدمات بهتر، تولید محصولات مناسب تر و در نهایت ارتقای بهره وری کمک خواهد کرد(جولایی و همکاران،۱۳۹۱). )، رضایت شغلی یکی از عوامل مهم موفقیت شغلی است و موجب کارایی بیشتر و احساس رضایت فرد از خویش می شود. افراد ی که از شغل خود رضایت دارند کارایی بیشتری داشته و احتمال بیشتری وجود دارد که در شغل خود باقی بمانند (DiMeglio etal., 2005)..اثرات رضایت شغلی بر عملکرد کارکنان: ما به تحقیقات زیادی برمی خوریم که هدف از اجرای آن ها سنجش اثرات شغلی کارکنان بر بازدهی، غیبت و جا به جایی آنان است. در دو دهه ۱۹۵۰و۱۹۶۰ در بسیاری از تحقیقات سعی شده که رابطه بین رضایت شغلی و بازدهی افراد تعیین شوند. نخستین دیدگاهی را که درباره رابطه بین رضایت شغلی و عملکرد وجود دارد می توان در این جمله خلاصه کرد: بازدهی کارگر یا کارمند شاد و سرحال زیاد است. ولی اعتقاد ‌به این که یک کارگر شاد و سرحال می‌تواند بازدهی بالایی داشته باشد جنبه نظری دارد و در این باره مدرکی به دست نیامده است. تحقیقات دقیقی که در این زمینه انجام شده، نشان می‌دهد که رابطه بین رضایت شغلی و بازدهی (به صورت پایدار) مثبت و همیشگی آن ها حدود۱۴درصد است ولی افزودن متغیر های تعدیل کننده توانست این رابطه را بهبود بخشد مثال: اگر رفتار فرد به وسیله عوامل خارجی کنترل و محدود نشود، این رابطه قوی تر خواهد شد. مثلاً اگر نوع شغل(پست یا مقام سازمانی) به صورت یک عامل تعدیل کننده عمل کند همبستگی بین رضایت شغلی و عملکرد کسانی که در سطوح و رده های بالای سازمانی هستند بیشتر است. ‌بنابرین‏، می توان چنین انتظار داشت که رابطه بین رضایت شغلی و بازدهی بیشتر به افرادی بستگی داشته باشد که در پست های تخصصی، سرپرستی و مدیریت به کار مشغول اند.

 

نکته دیگری که می توان در خصوص رضایت شغلی و بازدهی بیان کرد رابطه علت و معلولی است. کسی که کارش را خوب انجام دهد در درون خود احساس خوبی نسبت به آن خواهد داشت، فراتر این که، اگر فرض کنیم که سازمان با توجه به میزان بازدهی حقوق و مزایا پرداخت می‌کند، در آن صورت بازدهی بیشتر موجب سر شناسی بیشتر، حقوق و دستمزد بالاتر و ارتقای فرد خواهد شد. این گونه پاداش ها، به نوبه خود، باعث افزایش رضایت شغلی می‌گردد. (رابینز، ۱۳۸۶، ص۲۹۹و۳۰۰).

 

۲-۲-۳)رابطه رضایت و ترک خدمت

 

رضایت شغلی می‌تواند بر بسیاری دیگر از متغیرها از جمله قصد ترک اثر بگذارد. پرایس و مولر (۱۹۸۱) اظهار داشتند که رضایت شغلی دارای اثر غیر مستقیم بر ترک خدمت از طریق تاثیر مستقیم آن بر شکل گیری نیت ترک خدمت می‌باشد .(Nadiri and Tanova,2010)باور بر این است که کارکنانی که از کار خود رضایت شغلی دارند، بازدهی بیشتری دارند. رضایت شغلی با میزان غیبت و نرخ جابجایی کارکنان رابطه معکوس دارد(رابینز، ۱۳۸۶، ص۴۰و۴۱). بین رضایت شغلی و غیبت کارکنان یک رابطه معکوس وجود دارد. ولی همبستگی آن چندان زیاد نیست، اندکی کمتر از ۴۰درصد. در حالی که این امر نامعقول به نظر نمی رسد که افراد ناراضی با اعتماد بیشتری سازمان و کار خود را ترک خواهند گفت، ولی عوامل دیگری هم می‌توانند بر این رابطه اثر بگذارند و ضریب همبستگی را پایین آورند. مثال: سازمان هایی که اعضا و کارکنان خودرا تشویق می نمایند( از نظر پرداخت مزایا ، مرخصی ها و …) حتی آنان که رضایت شغلی بالایی دارند درخواست مرخصی می نمایند و در روزهایی که غیبت وی مجاز است و هیچگونه تنبیه و توبیخی در پی نخواهد داشت، ترجیح می‌دهند که مرخصی گرفته به تفریح، گردش و … بروند. هم چنین عوامل دیگری هم می‌تواند در کنار بازدهی در کاهش ضریب هبستگی بین این دو مؤثر واقع شوند.

 

رضایت شغلی با جابجایی، کارکنان رابطه معکوس دارد ولی ضریب همبستگی آن بدان حد نیست که در رابطه با غیبت کارکنان به دست آمد مدارک و شواهد نشان می‌دهد که میزان یا سطح عملکرد فرد به صورت یک متغیر تعدیل کننده بسیار مهم، ‌در مورد رابطه بین رضایت شغلی و جابجایی عمل می‌کند. جابجایی کسانی که عملکرد عالی دارند میزان رضایت شغلی اهمیت زیادی ندارند. سازمان ها سعی دارند چنین افرادی را نگه دارند. کسانی که بازدهی کم دارند، درست در مقابل این گروه قرار می گیرند. سازمان نه تنها سعی نمی کنند تا آن ها را نگه دارد، بلکه می کوشد آنان را به رفتن از سازمان تشویق نماید. ‌بنابرین‏ می توان انتظار داشت که رضایت شغلی بر کسانی که عملکرد ضعیفی دارند نقش مهمی ایفا می‌کند.

 

باید افزود که نوع نگرش افراد نسبت به زندگی نیز بر میزان غیبت، جابه جایی یا ابراز رضایت از شغل و سازمان، از ثبات نسبی برخوردار است یعنی با اندک ناراحتی ابراز نارضایتی نمی کنند وسازمان را ترک نخواهند کرد(رابینز، ۱۳۸۶، ص۳۰۱-۳۰۳).

 

در واقع، افراد ناراضی اولاً به دنبال یافتن شغل جذاب تر و بهتر بوده؛ و ثانیاًً اینکه نارضایتی تا چه زمانی وجود خواهد داشت، همگی بر نیت ترک خدمت اثر دارند. اگر نارضایتی احساس شود، فکر ترک کردن افزایش می‌یابد. قبل از جستجو برای جایگزین ها، افراد اول سعی می‌کنند هزینه هایی که از ترک کار موجود اتفاق خواهد افتاد را، بررسی کنندNadiri and Tanova , 2010) ). بی توجهی مدیریت به مسأله رضایت شغلی موجب کاهش حس مسئولیت افراد و در نهایت ترک خدمت آنان می شود. et al.,2014) (Jahangir. درباره رضایت شغلی نظریه های گوناگونی مطرح شده است، همچنین، عوامل زمینه ساز و ایجاد کننده رضایت شغلی متنوع و متعددند می توان آن ها را به جنبه‌های درونی شامل ویژگی های شخصیتی، احساسات عاطفی و حالت‌های هیجانی و جنبه‌های بیرونی شامل شرایط و ویژگی های سازمانی، اجتماعی و فرهنگی دسته بندی کرد (Che Rrose, et al, 2006)

 

۲-۲ -۴)تئوری دو عاملی هرزبرگ وعوامل رضایت شغلی

" مقاله-پروژه و پایان نامه | ۲٫ موجبات تزاحم وتعارض و رابطه میان آن ها – 5 "

 

شاید نگاه آنان در این تعریف نگاه غایت شناسانه باشد، چون بیشتر به ثمره عملی آن توجه شده است؛ آنان حق را به اقسام مختلف عمومی ، طبیعی ، اختصاصی تقسیم کرده‌اند که در همه ایت اقسام، عنصر اختیار و قدرت ملحوظ است. از نظر ایشان منشأ و خاستگاه حق اراده انسانی و انسانیت انسان است، چنان که حقوق از منظر آنان یا اختصاصی است یا طبیعی ؛ اگر حق اختصاصی باشد خاستگاه آن اراده انسان و اگر طبیعی باشد، به صرف انسان بودن برای او حاصل است[۲۶]۴٫

 

معنای حق در حقوق

 

حقوق دانان در باره مفهوم حق بر این عقیده اند که واژه حق با عنصر قدرت و منفعت آمیخته شده و ملازم باآن است. با توجه ‌به این نگرش در تعریف آن گفته اند:«حق قدرتی است متکی به قانون که صاحب آن می‌تواند با کمک گرفتن از قانون، آن را بستاند و یا از گرفتن دیگران منع کند» یا« حق قدرتی است که قانون به شخص اعطا کرده، یا نفعی است که مورد حمایت قانونی است»[۲۷]۱٫ دکتر ناصر کاتوزیان معتقد است: «حق امتیاز و نفعی است که حقوق هر کشور در مقام اجرای عدالت از آن حمایت می‌کند و به او نوعی تصرف در موضوع حق و منع دیگران از تجاوز به آن را می‌دهد.[۲۸]۲» یا «سلطه و اختیاری است که حقوق هر کشور به منظور حفظ منافع اشخاص به آن‌ ها می‌دهد.[۲۹]۳»

 

شاید نگاه آنان در این تعریف نگاه غایت شناسانه باشد، چون بیشتر به ثمره عملی آن توجه شده است؛ آنان حق را به اقسام مختلف عمومی ، طبیعی ، اختصاصی تقسیم کرده‌اند که در همه این اقسام، عنصر اختیار و قدرت ملحوظ است. از نظر ایشان منشأ و خاستگاه حق اراده انسانی و انسانیت انسان است، چنان که حقوق از منظر آنان یا اختصاصی است یا طبیعی ؛ اگر حق اختصاصی باشد خاستگاه آن اراده انسان و اگر طبیعی باشد، به صرف انسان بودن برای او حاصل است[۳۰]۴٫

 

سوء استفاده از حق

 

همان گونه که بیان گردید؛ از نظر حقوق دانان، حق قدرتی است که از طرف قانون به شخص داده شده است. و صاحب حق می‌تواند آن را به هر ترتیبی به اجرا گذارد ؛ مگر اینکه اجرای آن به دیگری لطمه وارد کند.صاحب حق نمی تواند وجود حق را وسیله ی ضرر زدن به دیگری یا دیگران قراردهد و آن را به شیوه ای قرار دهد که در دید عرف ، ناهنجار محسوب شود همان گونه که حدود ومرز های حق را قوانین معین می‌کند ، شیوه ی اجرای آن را نیز قانون باید مشخص کند و هر گونه تجاوز از این حدود وشیوه های اجرا، «سوء استفاده از حق»نامیده می شود[۳۱]۱٫سوء استفاده از حق نوعی تقصیر درا جرای حق است وبرای کسی که با اعمال خود به دیگران زیان برساند ایجاد مسئولیت می‌کند.

 

۱-۲٫ مفاهیم مرتبط

 

الف: تعارض

 

تعارض از کلمه عرض گرفته شده است وعرض به معنای آشکار کردن و اظهار است .[۳۲]۲تعارض مصدر باب تفاعل است که اقتضای دو فاعل می‌کند وجز از دو جانب انجام نمی گیرد.‌بنابرین‏ تعارض دلیلان می‌گویند نه تعارض دلیل[۳۳]۳٫تعارض در معنای یکدیگر را پیش آمدن ،معارضه کردن یکی با دیگری[۳۴]۴ و خلاف یکدیگر آمدن خبر وجز آن نیز آمده است[۳۵]۵ .تعریف اصطلاحی تعارض از همان تعریف لغوی آن نشأت می‌گیرد، وبا مزین شدن به چند قید در اصطلاحات اصولی به کار گرفته می شود.تعاریف مختلفی از تعارض ارائه شده است. برخی تعارض را این گونه تعریف کرده‌اند:« معارضه و منافات بین دو دلیل یا چند دلیل به گونه ای که مکلف درعمل و چگونگی جمع بین آن ها دچار سر گردانی شود.»[۳۶]۱ شیخ انصاری در معنای تعارض میفرماید:«تنافی مدلول الدلیل بالتناقض والتضاد»[۳۷]۲ایشان تعارض را از صفات مدلول گرفته است و به اصطلاح، تعارض را به عالم ثبوت برگردانده است. یعنی مدلول ها ثبوتاً قابل جمع نباشند؛ ‌به این گونه که با هم تضاد دارند یا اینکه دو دلیل با هم متناقض باشند.آخوند خراسانی تعریف را عوض ‌کرده‌است و تنافی را از مقام ثبوت به مقام اثبات دلالت کشانده و فرموده است:«تنافی الدلیلین او الدلاله بحسب الدلاله»[۳۸]۳٫ با این تعریف عام و خاص خارج شده است زیرا این دو در مقام دلالت با هم تعارض ندارند و به راحتی باهم جمع می‌شوند.

 

تعارض عبارت است منافات داشتن دو یا چند دلیل، با هم به حسب دلالت ومقام اثبات به طوری که بینشان یا حقیقتا یا عرفاً تناقض یا تضاد باشد.به گونه ای هر یک از آن دو وقتی مقدمات حجتش تمام باشد دیگری را ابطال می‌کند و آن را تکذیب می کند و این تکاذب یا در تمامی مدلولات وجهات دلالت آن دو است یا در بعضی از جهات به گونه ای فرض بقای حجیت هر یک از آن دو با فرض بقای حجیت دیگری درست نبوده وعمل هر دوی آن ها صحیح نمی باشد.[۳۹]۴

 

ب:حکومت

 

حکونت یعنی اینکه دو دلیل یکی ناظر بر دیگری ومفسر ومبین آن باشد؛ یعنی یک دلیل مضمون دلیل دیگر را تفسیر وبیان می‌کند. ‌بنابرین‏ مقدم داشتن دلیل حاکم بر محکوم نه از جهت سند است ونه از جهت حجیت ؛ بلکه آن دو دلیل بعد از مقدم شدن نیز برآن حجیتی که داشته اند باقی می مانند. یعنی اینکه آن دو بر حسب لسانشان و رسانیدن معنای خود ، در مدلولشان با یکدیگر تکاذب ندارند. در نتیجه با یکدیگر متعارض نیستند.به دلیل مفسر، حاکم وبه دلیل منظوروتفسیر شده ، محکوم می‌گویند. در این صورت حاکم برمحکوم از جهت دلالت مقدم می شود و فرقی نمی کند که حاکم برمحکوم از نظر زمان مقدم باشد یا مؤخروفرقی نمی کند که نسبت دلیل حاکم برمحکوم از جهت توسعه وتعمیم باشد و یا از جهت محدودیت باشد و نیز تفاوتی نمی کند؛ ناظر بودن حاکم بر محکوم به جهت دلالت مطابقی یا التزامی باشد. تقدیم دلیل حاکم بر دلیل محکوم نه از ناحیه سند است و نه از ناحیه حجیت؛ بلکه از جهت لسان آن ها می‌باشد و آن دو از جهت مدلول، یکدیگررا تکذیب نمی کنند و با هم متعارض نیستند.[۴۰]۱

 

ج:ورود

 

ورود عبارت است از خروج حقیقی چیزی از موضوع دلیلی به واسطه تعبّد به دلیلی دیگر؛ به عبارت دیگر یکی از دودلیل، حقیقتاً به علت تعبد، موضوع دلیلی دیگر را رفع می‌کند؛ مانند ورود امارات بر اصول عقلی(برائت،احتیاط، تخییر) که تعبّد به ادله، امارات،حقیقیتاً موجب خروج شبهه از موضوع اصول عقلی می شود وموضوعی برای آن باقی نمی ماند. [۴۱]۱

 

د:تکلیف

 

تکلیف در لغت به معنای تعهد و وظیفه،[۴۲] برنج افکندن ، بار کردن ، بر گردن نهادن ، کاری سخت و شاق بر عهده ی کسی نهادن،[۴۳] و در اصطلاح اوامر و نواهی قانونی را گویند[۴۴]

 

در واقع تکلیف فعل یا ترک فعلی است که قانون گذار فرد را ملزم ‌کرده‌است و هر گاه بر خلاف آن رفتار نماید به جزایی که در خور آن است ، دچار می‌گردد.[۴۵]

 

۲٫ موجبات تزاحم وتعارض و رابطه میان آن ها

 

در این گفتار به اسباب و شرایط تحقق تعارض و تزاحم و رابطه میان آن دو از لحاظ افتراقات و اشتراکات ما بین ، به عنوان یکی از مباحث مرتبط با موضوع تحقیق می پردازیم:

 

۲-۱٫ موجبات تزاحم وتعارض

 

الف:موجبات تزاحم

 

اسباب تزاحم، به معنای شرایطی است که موجب تزاحم می‌شود و عبارت است از: موجبات و

" فایل های مقالات و پروژه ها | ۲-۳-۴: معیارهای رتبه بندی اعتباری مشتریان – 2 "

 

ب) مدل‌های رتبه بندی اعتباری ناپارامتریک

 

ـ برنامه ریزی ریاضی[۳۱]

 

ـ درخت دسته بندی (الگوریتم تقسیم بندی بازگشتی)

 

ـ مدل نزدیکترین همسایه[۳۲]

 

ـ فرایند تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی[۳۳]

 

ـ سیستم‌های خبره[۳۴]

 

ـ الگوریتم ژنتیک[۳۵]

 

۲-۳-۲: ضرورت امتیازدهی اعتباری مشتریان

 

امتیازدهی اعتباری برای بانک‌ها این امکان را فراهم می آورند که ریسک اعتباری را اندازه گیری نموده و آن را متناسب با پورتفوی اعتباری اداره کنند. بدین مفهوم که اکسپوژر[۳۶] (ریسک قابل مشاهده و محاسبه) بانک را در رابطه با انواع ریسک تعدیل و اصلاح نمایند. این مطلب را می توان با رابطه یک توضیح داد :

 

رابطه ۲-۱ : محاسبه زیان مورد انتظار

 

(احتمال عدم بازپرداخت) * (نرخ زیان در صورت عدم بازپرداخت) * (مبلغ در معرض ریسک) = زیان مورد انتظار

 

در این رابطه نرخ زیان (عدد یک منهای سهم درصدی از وام که به وسیله تضمین پوشش داده شده است) و مبلغ در معرض خطر (میزان وام) معمولاً معلوم و احتمال عدم بازپرداخت مجهول می‌باشد. سیستم امتیازدهی می بایست قابلیت برآورد احتمال عدم بازپرداخت را داشته باشد. مهمترین ابزاری که بانک‌ها برای مدیریت و کنترل ریسک اعتباری به آن نیاز دارند، سیستم امتیازدهی اعتباری مشتریان است. بدیهی است وجود چنین سیستمی بانک را در گزینش مطلوب مشتریان اعتباری خود یاری نموده و ضمن کنترل و کاهش ریسک اعتباری، سطح بهره وری فرایند اعطای تسهیلات بانکی را ارتقاء خواهد داد.

 

۲-۳-۳: اهمیت رتبه بندی اعتباری مشتریان

 

ریسک اعتباری به عنوان اصلی ترین علت ورشکستگی بانک‌ها محسوب می شود. اساس عملکرد صحیح مدیریت ریسک اعتباری بانک‌ها و مؤسسات اعتباری به شناسایی عوامل ذاتی ریسک در عملیات وام دهی بستگی خواهد داشت. بانک‌ها با استقرار سیستم مدیریت ریسک اعتباری مناسب می‌توانند تدابیر لازم را برای حذف و یا کاهش ریسک اعتباری اتخاذ نمایند. در این راستا بانک‌ها با طبقه بندی اعتبارات و عدم پذیرش وام ها و اعتبارات نامناسب، خود را از پذیرش ریسک اضافی مصون می دارند. بدون تبعیت از یک سیستم مدیریت ریسک اعتباری مناسب، تأثیر زیان عملیات بانکی غیر قابل پیش‌بینی خواهد بود. از این رو یک سیستم رتبه بندی اعتباری مشتریان در حالت مناسب و کارآمد، می‌تواند در شناسایی، اندازه گیری و مدیریت بر ریسک اعتباری یاری نماید.(راعی، فلاح پور،۱۳۸۷، ۱۷-۳۴)

 

۲-۳-۴: معیارهای رتبه بندی اعتباری مشتریان

 

الف) معیار C5 : این معیار به طور خلاصه به شرح زیر است :

 

۱٫ شخصیت[۳۷] : شامل بررسی تعهدپذیری، اعتبار متقاضی و بررسی صحت عمل وی در عملیات مالی و فعالیت‌های گذشته

 

۲٫ ظرفیت : توان مدیریت و ظرفیت‌های تجاری متقاضی، ظرفیت درآمدی شامل قدرت کسب سود و درآمدزایی

 

۳٫ سرمایه[۳۸] : بررسی سرمایه و صورت‌های مالی متقاضی

 

۴٫ وثیقه[۳۹] : پیش‌بینی وثیقه ها یا ابزارهایی که می توان در زمان دریافت اعتبار یا تسهیلات، به عنوان پوشش در اختیار مؤسسه مالی یا بانک قرار داد.

 

۵٫ شرایط[۴۰] : بررسی شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و عوامل بیرونی که بسته به نوع فعالیت شرکت، از حیطه اختیار متقاضی خارج است و کنترلی بر آن نمی تواند داشته باشد، ولی در عین حال می‌تواند بر بازپرداخت وام ها یا تعهدات اعتبارگیرندگان تأثیر بگذارد.

 

ب) معیار LAPP: این معیار به طور خلاصه به شرح زیر است :

 

    1. نقدینگی[۴۱] : توانایی مشتری در تأمین وجوه به منظور رفع نیازهای جاری از جمله پرداخت تعهدات کوتاه مدت مانند اصل و سود تسهیلات دریافتی

 

    1. فعالیت[۴۲] : بررسی نوع و حجم فعالیت، دوره گردش عملیات و…

 

    1. سودآوری[۴۳] : بررسی میزان سودآوری، سود ناویژه و سود خالص در مقایسه با فروش و قیمت تمام شده

 

  1. توان بالقوه یا پتانسیل : بررسی و تحلیل وضعیت و کارایی مدیریت، ترکیب نیروی انسانی، محصولات، منابع مالی، نفوذ در بازار و ارتباطات.(جمشیدی،۱۳۸۳، ۲۶)

ج) معیار P5 : این معیار به طور خلاصه به شرح زیر است :

 

    1. مردم[۴۴] : بررسی و ارزشیابی نظرات مردم در خصوص واحد اقتصادی شامل : کارایی در امر تولید، سود حاصل از سرمایه و دارایی ها، جایگاه در صنعت

 

    1. محصول[۴۵] : بررسی و ارزیابی سودآوری، کمیت و کیفیت، ارزش، در دسترس بودن

 

    1. حمایت[۴۶] : حمایت داخلی بر اساس صورت‌های مالی، حمایت خارجی مانند ضمانت بانکی، ظهرنویسی و اسناد مالی

 

    1. پرداخت‌ها[۴۷] : بررسی اطلاعات مربوط به پرداخت‌های گذشته، قابلیت نقدینگی و دارایی ها، سوددهی، کیفیت

 

  1. شمای کلی آینده[۴۸] : بررسی سود ناشی از فروش در قبال احتمالات بازار در خصوص نوسانات قیمت

۲-۳-۵: مزایا و محدودیت‌های مدل رتبه بندی اعتباری

 

از مزایای آن می توان به موارد زیر اشاره کرد :

 

۱ـ بهبود بخشیدن کنترل اعتباری

 

۲ـ استانداردهای اعتباری را به راحتی تنظیم و سازگار می‌کند

 

۳ـ گردآوری راحتتر داده ها

 

۴ـ آموزش به وام دهندگان جدید آسان‌تر می‌شود

 

۵ـ زمان ‌کوتاه‌تری هم از مشتری و هم از بخش اعطای تسهیلات صرف می‌شود (که این امر هم برای بانک و هم برای مشتریان سود آور است)‌

 

۶ـ تصویب وام دهی را هدفمند می‌کند (سبب می‌شود که وام دهندگان یک محدوده مشخص را در وام دادن رعایت کنند و تمام محدودیت‌های قانونی را برای همه وام گیرندگان در نظر می‌گیرد و تأثیر هر یک از متغیرها را بر ویژگی‌های مشتریان در نظر دارد)

 

۷ـ کاهش ریسک اعتباری

 

از محدودیتهای آن می توان ‌به این موضوع اشاره کرد که صحت سیستم رتبه بندی اعتبار به داده هایی که به سیستم وارد می‌شود ارتباط دارد، این داده ها باید به روز باشند و مدل باید مرتباً تغییر کند تا از ارتباط میان عوامل بالقوه و عملکرد وام مطمئن شود. اگر بانک بخواهد پس از بازاریابی به یک گروه جدیدی وام بدهد باید از تشابه عملکرد وام گیرندگان قبلی اطمینان حاصل کند تا بداند که آیا سیستم توانایی ‌پاسخ‌گویی‌ به آن ها را نیز دارد؟ یا باید در داده ها و در خود سیستم تغییر ایجاد کند. و ممکن است در این هنگام سیستم پیش‌بینی درستی به عمل نیاورد. باید یک وزن دهی مناسب به عوامل در این سیستم وجود داشته باشد و صحت و اطمینان مدل آزمون شود. یک مدل مناسب باید در شرایط خوب و بد اقتصادی کاربرد داشته باشد و بتواند پیش‌بینی درستی کند.

 

۲-۳-۶: سیستم‌های رتبه بندی اعتباری

 

سیستم‌های رتبه‌بندی اعتباری را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد. (استاک[۴۹]،۲۰۰۳، ۳)

 

۱ـ سیستم‌های قضاوتی

 

۲ـ رتبه بندی بر مبنای تکنیک‌های آماری

 

۳ـ سیستم‌های هوشمند

 

سیستم‌های قضاوتی بسیار کند و پرهزینه هستند. عموماً زمانی که تعداد تقاضاها بالا، و تعداد خبرگان کم می‌باشد این سیستم‌ها کارایی لازم را ندارند. ‌در مورد روش‌های آماری نیز هر یک از تکنیک‌هایش فرض‌های خاصی را می‌طلبند. بدیهی است با عدم وجود یا کمرنگ شدن پیش فرض‌ها، دقت و صحت خروجی‌ها مورد تردید قرار می‌گیرد. وقتی قوانین تصمیم گیری واضح و اطلاعات معتبر می‌باشند سیستم‌های خبره کمک بزرگی به حل مسائل می‌کنند. اما اغلب قوانین مؤسسات اعطاء کننده وام، شفاف نیست و اطلاعات اصلا وجود نداشته و یا بخشی از اطلاعات صحیح نیست، در این حال شبکه های عصبی گزینه بسیار مناسبی هستند.

 

مطالعات انجام شده در داخل کشور

" دانلود متن کامل پایان نامه ارشد | الف) محسوس بودن شکل اثر – 2 "

 

در ادامه شرایط حمایت از اثر تلویزیونی در قالب شرایط ماهوی و شرایط شکلی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

 

بند اول ) شرایط ماهوی

 

الف) محسوس بودن شکل اثر – اولین و اساسی ترین شرط حمایت از آثار ادبی و هنری ، شناسایی اثر در یک قالب مادی و قابل لمس می‌باشد. این شرط خود بیانگر اصلی بسیار مهم است که از آن تحت عنوان اصل عدم حمایت از ایده ها نام برده می شود. بدین تعبیر که صرف ایده و فکر قابل حمایت نبوده ، بلکه حتماً می بایست افکار را در قالب یک چارچوب مشخص و قابل شناسایی در قوانین مالکیت فکری جای دهیم. باید خاطر نشان کرد که این چهارچوب از اثری به اثر دیگر متفاوت می‌باشد. برای مثال ظهور برخی تراوشات ذهنی در قالب کلمات می‌باشد ؛ همانند اثر ادبی یا ظهور برخی افکار در قالب نت ها و آهنگ موزون می‌باشد ؛ همانند یک اثر موسیقایی. ‌بنابرین‏ می توان گفت به میزان آثار قابل حمایت در قوانین مالکیت فکری ، با اشکال متنوعی در بروز این آثار مواجه هستیم.[۱۵۵]

 

در تمامی نظام های بزرگ حقوقی و اسناد بین‌المللی ، پیش شرط حمایت از شکل آثار به طور صریح یا ضمنی ذکر شده است. از جمله در ماده ۲ کنوانسیون برن پس از ذکر آثار مورد حمایت ، حمایت از آن ها منوط به ارائه آثار مذکور در یک قالب مشخص دانسته شده است. در این زمینه معاهده سازمان جهانی مالکیت فکری (وایپو) در ماده ۲ صراحتاً مقرر می‌دارد : « حمایت به عنوان حق مؤلف شامل اشکال بیان است و ایده ها ، آئین ها ، روش های اجرا یا مفاهیم ریاضی صرف را در بر نمی گیرد.» این تعریف عیناً در ماده ۹ موافقت نامه مرتبط با جنبه‌های تجاری حقوق مالکیت فکری (تریپس) تکرار شده است. نتیجتاً مبنای مشترک معاهدات مذکور بر حمایت از شکل آثار است. با وجود آن که در قوانین مالکیت فکری فرانسه و انگلستان به اصل عدم حمایت از ایده ها توجه نشده ، اما حمایت از شکل اثر در این کشورها نیز امری مسلم و بدیهی است.[۱۵۶]در قوانین مالکیت فکری ایران نیز ، به طور ضمنی و از فحوای ماده ۱ قانون حمایت از حقوق مولفان و مصنفان و هنرمندان در تعریف از اثر « آنچه از راه دانش یا هنر و یا ابتکار پدید می‌آید ، بدون در نظر گرفتن طریقه یا روشی که در بیان و یا ظهور و یا ایجاد آن به کار رفته » استنباط می شود که اگر چه اهمیتی ندارد که اثر در چه قالبی بروز پیدا کند ، بسیار مهم است که اثر در یک قالب ملموس ارائه شود. اما در قانون حمایت از نرم افزارهای رایانه ای این مطلب به طور صریح قید شده که خلق یک برنامه رایانه ای در ذهن یا بیان آن ، بدون تدوین مستندات آن علاوه بر آنکه نرم افزار محسوب نمی شود ، حقی برای خالق خویش ایجاد نمی کند.[۱۵۷] ماده۶ پیش نویس لایحه جدید در بیان آثار قابل حمایت ، آثار را تنها به لحاظ آفرینش و بدون در نظر گرفتن شیوه یا شکل ارائه قابل حمایت دانسته و در ماده۸ نیز به تبعیت از ماده ۲ معاهده وایپو هر گونه فکر ، روش استفاده ، مفاهیم ریاضی را در زمره آثار غیر قابل حمایت ذکر ‌کرده‌است.

 

آثار تلویزیونی همان گونه که در فصل اول اشاره کردیم ، به صورت جداگانه تعریف نشده و در بیشتر کشورها به عنوان زیر شاخه ای از آثار سمعی و بصری مورد حمایت قرار می گیرند. در این زمینه ماده ۲ معاهده ثبت جهانی آثار سمعی و بصری ۱۹۸۹ [۱۵۸] در یک تعریف کلی که با اندکی تغییر در بسیاری از قوانین ملی و اسناد و معاهدات بین‌المللی و منطقه ای بین کشورها پذیرفته شده ، مقرر می‌دارد : « اثر سمعی و بصری عبارت است از اثری متشکل از مجموعه ای از تصاویر مرتبط و ضبط شده ، اعم از اینکه با صدا یا بدون صدا باشد. » قانون مالکیت فکری فرانسه و انگلستان نیز بدون آنکه از نوع حامل فیزیکی آثار سمعی و بصری سخنی به میان آورند ، همین تعریف را به عمل آورده اند.[۱۵۹]در حقوق مالکیت فکری ایران نیز اثر تلویزیونی شاخه ای از آثار سمعی و بصری شناخته شده که به هر روش و طریقی ضبط یا نشر شده باشد. البته در پیش نویس لایحه جدید آثار سمعی و بصری ؛ اثری تعریف شده متشکل از مجموع تصاویر متوالی و مرتبط توام با صدا یا بدون صدا که مشاهده آن ها احساس متحرک بودن را در ذهن به وجود آورد. ‌بنابرین‏ اگرچه لایحه نـسبت به تعریف آثار سمـعی و بصری ( دیداری و شنیداری) اقدام کرده ولی از نوع حامل مادی سخنی به میان نیاورده است. واضح است که این ایراد و کلی گویی را می توان به لحاظ اصول بنیادین شناخته شده در حقوق مالکیت ادبی و هنری توجیه کرد : اول آنکه طبق اصل کلی عدم حمایت از ایده ها ، همین که اثر تلویزیونی در یک قالب محسوس ارائه شود ، صرف نظر از روش و شیوه به کار گرفته شده در آن ، برای حمایت از اثر مذکور کافی است. از طرف دیگر این نوع کلی گویی ، دست تولید کننده آثار تلویزیونی را برای ارائه اثر در هر قالبی با توجه به پیشرفت های پر شتاب دنیای کنونی باز می‌گذارد ، تا اثر ارائه شده در هر قالب مادی و غیر مادی همانند صفحات اینترنتی نیز مورد حمایت قرار بگیرد. بدین ترتیب در شرایط کنونی اثر تلویزیونی به دلیل ویژگی صوتی و تصویری آن و فارغ از ماهیت آن برای اینکه برای پخش از رسانه تلویزیون در اختیار صدا و سیما قرار بگیرد ، باید در یک حامل مادی شامل انواع فیلم هایmm 16 ،mm 35 ، یاVHS – VCD – DVD – CD و …. ضبط یا در حامل غیر مادی مانند محیط های الکترونیکی درج شود. ‌بنابرین‏ صرف ایده و فکر یک برنامه تلویزیونی در حیطه آثار قابل حمایت قرار نمی گیرد ، هر چند تشخیص و تمییز فکر از شکل در برخی موارد آسان نیست.

 

ب) اصالت یا ابتکار- آنچه در باب حمایت از شکل اثر در بند اول بیان شد ، اساساً زمانی مفهوم خواهد داشت که اثر علاوه بر محسوس بودن ، دارای اصالت نیز باشد. علی رغم پذیرش شرط اصالت به طور ضمنی در اغلب کشورها در بیان مفهوم آن رویه واحدی اتخاذ نشده است. بدین تعبیر با وجود آنکه در قانون مالکیت فکری فرانسه اصالت تعریف نشده ، حقوق دانان با پایبندی به معیار شخصی[۱۶۰]، اثر را در صورتی اصیل تلقی می‌کنند که نمایانگر شخصیت پدیدآورنده باشد. در مقابل حقوق دانان انگلیسی در بیان مفهوم اصالت با پذیرش معیار نوعی[۱۶۱]، اثر را در صورتی اصیل می دانند که نسخه برداری ( کپی ) از اثر پیشین نباشد. البته منظور از اصالت در هر دو تعریف با نو بودن فاصله ی بسیار دارد.[۱۶۲]

" پایان نامه -تحقیق-مقاله | ۱-۵- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها – 3 "

 

 

از طرفی ما در جامعه­ای زندگی می­کنیم که ارزش­های دینی به شکل گسترده ­ای با زندگی مردم آن درهم تنیده است و مسائل دینی بر مسائل روانی و سلامت روان آن ها تاثیرگذار است. یکی از مفاهیمی که در متون اسلامی بارها مورد تأکید قرار گرفته، مفهوم صبر است. با توجه به اینکه بشر امروز در دنیایی به سر می­برد که از رویدادهای تنیدگی­زای گوناگون اجتماعی، محیطی، شغلی، خانوادگی و . . . رنج می­برد و رفاه حاصل از پیشرفت فناوری، افزایش روحیه­ی راحت­طلبی و کاهش ظرفیت تحمل را در او موجب شده است، برخورداری از ویژگی صبر، توان درونی انسان را ارتقاء می­بخشد(نوری،۱۳۸۷). با توجه به کارایی و تاثیراتی که صبر در زندگی معنوی انسان دارد و با توجه به نقش گسترده­ دین در جامعه­ ما، پژوهش ‌در مورد صبر ضروری می­ نماید.

 

۱-۵- تعاریف مفهومی و عملیاتی متغیرها

 

۱-۵-۱- افسردگی:

 

۱-۵-۱-۱- تعریف مفهومی: طبق چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSMIV) اختلال افسردگی اساسی با یک یا چند دوره­ افسردگی اساسی بدون سابقه­ دوره ­های مانی، مختلط، یا هیپومانی تعریف می­ شود. یک دوره­ افسردگی اساسی باید حداقل ۲ هفته طول بکشد، به طور شاخص شخص یا افسرده است یا علاقه خود را به اکثر فعالیت­ها از دست می­دهد. شخصی که تشخیص اختلال افسردگی اساسی دریافت می­ کند باید واجد حداقل ۴ علامت از فهرستی که شامل تغییرات در وزن و اشتها، تغییر در خواب و فعالیت، فقدان نیرو، احساس گناه، مشکلات تفکر و تصمیم ­گیری و افکار عودکننده مرگ و خودکشی باشد (پورافکاری،۱۳۸۱).

 

۱-۵-۱-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از فرد افسرده، فردی است که توسط روانپزشک، تشخیص افسردگی دریافت کرده باشد و در پرسشنامه افسردگی بک نمره بالاتر از ۳۰ کسب کرده باشد؛ ضمنا نمره پایینی در پرسشنامه اضطراب کسب نماید.

 

۱-۵-۲- اضطراب:

 

۱-۵-۲-۱- تعریف مفهومی: اضطراب به منزله­ بخشی از زندگی هر انسان، در همه افراد درحدی اعتدال­آمیز وجود دارد و در این حد به عنوان پاسخی سازش­یافته تلقی می­ شود. فقدان اضطراب ممکن است ما را با مشکلات و خطرات قابل ملاحظه ای مواجه کند. به عبارت دیگر ‌می‌توان چنین گفت که اضطراب در پاره ای از مواقع، سازندگی و خلاقیت را در فرد ایجاد می­ کند. بالعکس اضطراب مرضی نیز وجود دارد؛ چراکه اگر حدی از اضطراب می ­تواند سازنده و مفید باشد و اگر اغلب مردم اضطراب را تجربه ‌می‌کنند، اما این حالت ممکن است جنبه­ مزمن و مداوم بیابد که در این صورت نه تنها نمی­ توان پاسخ را سازش­یافته دانست، بلکه باید آن را به منزله­ منبع شکست، سازش­نایافتگی و استیصال گسترده ­ای تلقی کرد (دادستان،۱۳۷۸).

 

چهارمین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSMIV) اختلال اضطراب فراگیر را اضطراب و نگرانی شدید ‌در مورد چندین رویداد یا فعالیت تعریف می­ کند که در اکثر روزها حداقل به مدت ۶ ماه دوام داشته باشد. کنترل نگرانی مشکل است و علایم جسمی نظیر تنش عضلانی، تحریک­پذیری، اشکال در خواب و بیقراری با آن همراه است. اضطراب متمرکز بر خصوصیات یک اختلال دیگر محور۱ نیست، ناشی از مصرف مواد یا بیماری طبی عمومی نمی ­باشد و فقط در جریان یک اختلال خلقی یا روانی ظاهر نمی­گردد، از لحاظ ذهنی ناراحتی­برانگیز است و در زمینه ­های مهم زندگی شخص اختلال ایجاد می­ کند (پورافکاری،۱۳۸۱).

 

۱-۵-۲-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش، منظور از فرد مضطرب، فردی است که توسط روانپزشک، تشخیص اختلال اضطراب فراگیر را دریافت کرده و در پرسشنامه­ اضطراب اشپیلبرگر، نمره­ی بالاتر از ۵۳ کسب کند؛ همچنین نمره پایینی در پرسشنامه­ افسردگی به دست آورد.

 

۱-۵-۳- مؤلفه­ های ذهن­آگاهی:

 

۱-۵-۳-۱- تعریف مفهومی: کابات ـ زین[۱۴](۱۹۹۰) ذهن­آگاهی را به عنوان آگاهی غیرقضاوتی لحظه به لحظه تعریف می­ کند. او در سال ۱۹۹۴، توجه کردن به اهداف در حال حاضر به شیوه خاص و به صورت غیرقضاوتی را ذهن­آگاهی می­داند و در سال ۲۰۰۳ تعریف خود را کامل­تر نموده و ذهن­آگاهی را نوعی از آگاهی می­داند که از طریق توجه به اهداف در زمان حاضر و بدون قضاوت راجع به تجربیات آشکار لحظه به لحظه پدیدار می­گردد پنج مؤلفه­ی ذهن­آگاهی عبارتند از: مشاهده (داشتن توجه دقیق به پدیده ­ها و محرک‌های درونی و بیرونی)، توصیف (توصیف کردن پدیده­هایی که در حیطه­ آگاهی قرار می­ گیرند)، عمل توأم با آگاهی (عطف کامل توجه به فعالیت در حال انجام به جای عمل به شکل خودکار)، عدم قضاوت (قضاوت نکردن درباره تجارب جاری) و عدم واکنش­پذیری (واکنش نشان ندادن به احساسات در حال وقوع) (مور و مالینوسکی[۱۵]،۲۰۰۸).

 

۱-۵-۳-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش مؤلفه­ های ذهن­آگاهی با بهره گرفتن از پرسشنامه پنج مؤلفه ذهن آگاهی[۱۶] (FFMQ) مورد سنجش قرار می­ گیرند.

 

۱-۵-۴- مؤلفه­ های صبر:

 

۱-۵-۴-۱- تعریف مفهومی: صبر، واژه­ای است عربی که در لغت به معنای شکیبایی و خودداری است. این کلمه، بیان­کننده­ حالتی است از پایداری و خودداری از هر گونه عمل نسنجیده­ای در مقابل سختی­ها، فشارها، مشکلات، مصیبت­ها و نوعی پایداری درونی است برای کنترل واکنش­های تند عصبی(تمری،۱۳۸۹).

 

پنج مؤلفه­ی صبر عبارتند از: متعالی شدن، درنگ، شکیبایی، رضایت و استقامت. متعالی شدن عبارت است از تحمل سختی­ها و صبور بودن در مصایب و ناملایمات جهت دستیابی به هدف و رسیدن به قرب الهی و رشد معنوی. شکیبایی به معنای بردباری و تحمل مصایب و تاب­آوری در مقابل سختی­ها ‌می‌باشد. مؤلفه­ی رضایت، به پذیرش وضع موجود و قبول آنچه که فرد در آن قرار دارد اطلاق می­گردد. مؤلفه­ی استقامت به معنای پایداری و ثبات در انجام امور و مداومت در کار و فعالیت ‌می‌باشد و مؤلفه­ی درنگ به ایجاد وقفه در مقابل خواسته ­ها و کنترل­پذیری امیال درونی اطلاق می­ شود (خرمایی،۱۳۸۹).

 

۱-۵-۴-۲- تعریف عملیاتی: در این پژوهش مؤلفه­ های صبر با بهره گرفتن از پرسشنامه­ مؤلفه­ های صبر مورد سنجش قرار می­ گیرند.

 

فصل دوم

 

چهارچوب نظری

 

و پیشینه پژوهش

 

۲-چارچوب نظری و پیشینه­ پژوهش

 

۲- ۱-مبانی نظری

 

۲-۱- ۱-افسردگی

 

در بین افرادی که بخاطر مشکلات روانشناختی کمک می­طلبند، افسردگی مشکل شایعی است. دو ویژگی اختصاصی افسردگی عبارتند از: خلق ناشاد[۱۷](افسردگی، غم، اندوه، ناامیدی، ناراحتی یا نگرانی) و فقدان علاقه و لذت (در تقریباً همه فعالیت‌های عادی و سرگرمی­های فرد). تشخیص افسردگی مستلزم وجود دست کم یکی از این دو ویژگی است؛ بعلاوه دست کم چهار مورد از رفتارها یا احساسات زیر باید وجود داشته باشد: کم­اشتهایی یا تغییر وزن، اشکال در خوابیدن، فقدان نیرو، آشفتگی روانی ـ حرکتی یا افزایش کندی پاسخ، خستگی یا فقدان انرژی، سرزنش خود یا احساس گناه نابجا، شکایاتی از ناتوانی در تفکر به طور روشن یا تمرکز حواس، و افکار دائمی مرگ یا خودکشی یا آرزوی مردن (ساراسون و ساراسون،۱۳۸۳).