وبلاگ

توضیح وبلاگ من

پایان نامه:نقش عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی در وقوع افت تحصیلی دانش آموزان

پایان نامه:نقش عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی در وقوع افت تحصیلی دانش آموزان

:

همنوایی اجتماعی در هر جامعه ای در گرو تربیت رسمی و انتقال مواریث فرهنگی به نوباوگان است که امروزه در مدارس گوناگون و بر اساس اهداف خاص و خط مشی هایی تعیین شده است بدیهی است که این فصل جدیدی در راه اجتماعی شدن از طریق آموزش و پرورش با مشکلات و معضلاتی که موجب عدم موفقیت آنان در راه رسیدن به اهداف فراهم می کند دست به گریبان است.

 

از مهمترین آفت های نظام های آموزشی جهانی و من جمله در کشور ما افت تحصیلی است که همه ساله به صورتهای گوناگون تعداد بسیاری از استعدادهای بالقوه انسانی و منابع اقتصادی جامعه را هدر داده و نابسامانی های فردی و اجتماعی را بر جای می گذارد. بنابراین دست اندر كاران عوارض ناشی از افت تحصیلی را در چند جنبه مورد بررسی قرار داده اند،جنبه نخست از نظر اقتصادی است،در طول تحصیل اغلب خانواده ها به دلیل استمرار وجود مدرسه و مشغله های زندگی و شرایط اجتماعی و اقتصادی پیش آمده كمتر وقتی برای برنامه ریزی اقتصادی آموزش كودكان خود دارند و هنوز این برنامه زندگی جایگاهی در میان خانواده ها پیدا نكرده است آنان زمانی به اهمیت قضیه پی می برند و در مورد آن حداقل حرف میزنند ،زمانی است كه با ترك تحصیل و یا مردودی فرزندشان مواجه می شوند و دراین زمان است كه به بازنگری آن چه رخ داده است می پردازند و با حساب دخل و خرج خانواده در طول مدت تحصیل به عمق فاجعه پی می برند. جنبه دیگر مربوط به اثرات روانی و رفتاری ناشی از افت تحصیلی می باشد كه بر دانش آموز شكست خورده وارد می آید. جنب دیگرخسارت وارده دیگر بر جامعه می باشدكه در اثر دیرتر راه یافتن فرد به بازار كار بر جامعه اعمال می شود.

 

بدون تردید هیچ نظام آموزشی نمی تواند صد در صد به اهداف آموزشی خود برسد ولی موفق بودن هر نظام آموزشی نزدیک تر شدن هر چه بیشتر به اهداف تعیین شده بستگی دارد.برای نزدیک تر شدن به اهداف نظام آموزشی حتما باید عوامل موثر بر افت تحصیلی را شناخت و اثر های آن را کاهش داد.

 

 

 

بیان مسئله :

 

موضوع تحقیق حاضر، علل افت تحصیلی از دیدگاه معلمان و راه های مقابله با آن در مدارس دخترانه متوسطه ناحیه 2 اردبیل می باشد.

 

نظام آموزشی کارآمد نظامی است که کارایی صد در صد داشته باشد و کارایی یک نظام هنگامی صد در صد است که کلیه دانش آموزانی که در دوره زمانی  واحدی برای ورود به آن ثبت نام کرده اند به اخذ گواهی نامه پایان دوره نایل گردند(پور ظهیر، تقی،1370).

 

شناخت بهتر و بیشتر عوامل موثر در ایجاد افت تحصیلی می تواند به برنامه ریزان تعلیم و تربیت ، کارشناسان آموزش و پرورش ، معلمان و مشاوران آموزشگاه ها کمک نماید تا در برخورد با این گونه دانش آموزان با آگاهی و شناخت بیشتری عکس العمل نشان دهند و ضمن مقابله با این معضل آموزشی و به کارگیری شیوه های صحیح در رفع آن میزان افت تحصیلی را تا سر حد امکان کاهش دهند و بدین ترتیب از خسارت های سنگین مالی و فرهنگی ناشی از آن جلوگیری کنند.(آمیغی , سید ناصر،1379).

 

هر چند بررسی علل شکست تحصیلی تاکنون از جنبه های مختلف مورد بررسی و تحقیق قرار گرفته است و نتایجی نیز از آنها حاصل گشته است با این حال تحقیق حاضر در نظر دارد افت تحصیلی رااز دیدگاه معلمان  مورد بررسی قرار دهد و از جمع بندی نظرات ارائه شده توسط معلمان به یک نتیجه کلی در این مورد دست یابد.

 

نتایج تحقیقاتی که در مناطق مختلف کشور توسط افراد گوناگون در این زمینه انجام گرفته عوامل موثر بر افت تحصیلی را در چند عامل خلاصه نموده اند که عبارتند از :

 

عوامل مربط به نظام آموزشی : تغییرات متوالی كتابهای درسی كه یک نوع آشفتگی روحی در دانش آموزان ایجاد می كند و د ركنار ان مطالب خشك و بی روح بعضی از كتابها كه گاهی هضم آن را توسط دانش آموز بسیار سخت می كند(گورگی،معصومه،1381)

 

عوامل مربوط به خانواده : فقر مالی خانواده،یکی از عوامل مهم افت تحصیلی کودک است ، که به طور غیرمستقیم بر پیشرفت درسی او موثر است. محروم ماندن از غذای سالم و کافی و نداشتن استراحت لازم به علت فعالیت ها و کارهای غیردرسی برای جبران فقر مالی موجب عقب ماندگی درسی می شود

 

سواد والدین،بی سوادی والدین موجب عدم درک وظایف مدرسه ، برنامه های آن و تداوم حضور مرتب دانش آموز در مدرسه می گردد و مشکلاتی برای تحصیل دانش آموز و کار مدرسه فراهم می کند . همچنین از نظر ناتوانی در کمک فکری و عملی به امور برنامه درسی دانش آموزان در منزل ، از پیشرفت تحصیلی فرزندان آنان می کاهد .

 

والدین با سواد علاوه بر نقش کمک رسانی در آموزش فرزندان خود ، الگوی منسجمی از یک فرد باسواد نیز هستند . سواد والدین در تحصیل فرزندان نقش دو جانبه ای دارد . از یک سو برای آنها جنبه کمک آموزش دارد و از سوی دیگر انگیزه ای برای درس خواندن آنها می شود . برخی از تحقیقات نشان داده اند کودکانی که در امور تحصیلی موفق هستند از والدینی برخوردار هستند که تحصیلات بالاتری دارند( باغی دوست، علیرضا،1380).

 

عوامل مربوط به فرد: مطالعات نشان داده است که حدود 10درصد از موارد افت تحصیلی به علت ناتوانی ذهنی و عدم کشش فرد است. البته در بسیاری موارد دانش آموزی را که مشکل تحصیلی داشته و با تشخیص کمبود هوش به مراکز مشاوره ارجاع داده اند، پس از

دانلود مقالات

 ارزیابی دقیق مشخص می شود دانش آموز هیچ ضعف شناختی یا هوشی ندارد و علت یا علل دیگری عامل مساله است ( باغی دوست، علیرضا،1380).

 

در این قسمت به چندین راهكار برای كاهش افت تحصیلی بسنده می كنیم كه ادامه این مطلب در قسمت ادبیات نظری به طور كامل توضیح داده خواهد شد:1)اعتقاد به دانایی و ضرورت دانش اندوزی .2)داشتن طرح و نقشه در امر مطالعه وتحصیل.3) ثبت نام در مدارس خوب و موفق با امكانات مناسب فیزیكی و آزمایشگاهی.4)داشتن فضای خانوادگی مناسب از لحاظ فیزیكی، عاطفی و اجتماعی و والدین با سواد.5) داشتن دوستان علاقمند به تحصیل و دوری كردن ار دانش آموزان مدرسه گریز.6)استفاده از معلمان با تجربه و آشنا به مقررات آموزشگاهی (دانش نامه رشد 1374)(بهروش علی ، روزنامه اطلاعات 1375).

 

 

 

اهداف تحقیق:

 

اهداف کلی:

 

    • نقش عوامل اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی در وقوع افت تحصیلی دانش آموزان در مقطع متوسطه ناحیه 2 شهرستان اردبیل از دیدگاه معلمان

 

  • ارائه راهکار ها و پیشنهاداتی مبتنی بر یافته های پژوهشی به دست اندركاران نظام آموزشی در جهت مقابله با معضل افت تحصیلی

 

اهداف جزئی :

 

 

 

    • بررسی تاثیر میزان درآمد خانواده بر افت تحصیلی دانش آموزان

 

    • بررسی تاثیر میزان تحصیلات والدین بر افت تحصیلی دانش آموزان

 

    • بررسی تاثیر میزان علاقه معلمان به شغل خویش بر افت تحصیلی دانش آموزان

 

    • بررسی تاثیر میزان علاقه دانش آموزان بر افت تحصیلی آنها

 

    • بررسی تاثیر امكانات آموزشی و فضای آموزشی بر افت تحصیلی دانش آموزان

 

  • بررسی تاثیر شیوه مدیریت آموزشگاه بر افت تحصیلی دانش آموزان

 

 

فرضیات تحقیق:

 

فرضیه :

 

راه حل پیشنهادی پژوهشگر برای حل مساله است.یا به عبارت ساده تر فرضیه ها به طور معمول راهنمای پژوهشگر در انتخاب روش اجرای پژوهش و نحوه تجزیه و تحلیل اطلاعات جمع آوری شده است.

 

بنابراین فرضیه هایی که در این تحقیق به بررسی آنها اقدام خواهد شد عبارتند از :

 

    • بین میزان درآمد خانواده و افت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

    • بین میزان تحصیلات والدین و افت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

    • بین ویژگیهای معلمان و افت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

    • بین میزان علاقه به تحصیل و افت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

    • بین امكانات آموزشی و فضای آموزشی و افت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

  • بین شیوه مدیریت آموزشگاه وافت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد.

 

 

اهمیت و ضرورت تحقیق

 

تحلیل مسئله افت تحصیلی در علل آن و توصیه در جهت ایجاد امکانات و شرایط لازم به منظور کاهش میزان افت تحصیلی یکی از موضوعات تحقیق و پژوهشی در نظام آموزش و پرورش می باشد.بدیهی است توجه به نتایج حاصل از آن نظام را در جهت تحقق اهداف عالیه یاری خواهد کرد.

 

افت تحصیلی و مردودی را نمی توان فقط به عنوان یک مشکل فردی مورد توجه قرار داد . زیرا ابعاد و پیامدهای ناشی از آن خیلی فراتر و وسیع تر از مسائل شخصی و فردی است . از آنجائی که مسئله افت تحصیلی و مردودی پیامدهای گسترده را در بر می گیرد به اختصار به برخی از آنها اشاره می کنیم.

 

پیامهای افت تحصیلی و مردودی :

 

۱ – اثرات افت تحصیلی بر کودکان

 

۲ – اثرات افت در محیط خانواده

 

۳ – هزینه های تحمیل شده بر دولت

 

۱ – اثرات افت تحصیلی بردانش آموزان :

 

پایان سال تحصیلی برای دانش آموزی که مردود شده است لحظه ای بحرانی است . زیرا شکست ، تصوری را که دانش آمور از خود دارد دگرگون می سازد و نیز عقیده دیگران را نسبت به او عوض می کند . این تغییرات در شخصیت در حال تکوین  آثار نامطلوب به جای می گذارد . بسیارند دانش آموزان شکست خورده که از خانه می گریزند یا به مواد مخدر پناه می برند و یا حتی اقدام به خودکشی می کنند . در ضمن تجربیات موفق مدرسه باعث نگرش مثبت به خود می شود .  اما تجربیات ناموفق مدرسه به مفهوم منفی می انجامد که در نتیجه آن فرد ممکن است دچار دیدی منفی نسبت به خود شود . اگر محیط مدرسه برای دانش آموزان شواهدی که حاکی از شایستگی و لیاقت وی در کار مدرسه باشد طی چندین سال خصوصاً سالهای نخست تحصیلی فراهم بیاورد و این تجارب موفقیت آمیز در چهار پنج سال بعد نیز تکرار شوند . مطمئناً برای مدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی ایجاد می شود . چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشارهای شدید زندگی غلبه کند . اگر یک کودک صرفنظر از سابقه زندگی اش بتواند در مدرسه موفق شود برای موفقیت در زندگی نیز شانس فوق العاده ای دارد و در صورتی که در یکی از مراحل آموزش خود ( مدارس ابتدائی ، دبیرستان یا دانشگاه )‌ با شکست مواجه شود شانس او برای موفقیت در زندگی به مقدار زیادی کاهش پیدا می کند( سلطانی ،شهناز ، روزنامه ایران 86 ، ص 117).

 

۲ – اثرات افت تحصیلی در محیط خانواده :

 

برای خانواده ها قبول چنین شکست در تحصیلات فرزندانشان بسیار سنگین و دردآور است و باعث می شود که رفتارشان نسبت به کودک شکست خورده تغییر کند و در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل عاطفه خانواده و مخصوصاً تعادل بین کودک شکست خورده و خانواده می گردد . برای خانواده ها نیز شکست فرزندان دردناک است و بر آن می شوند تا مسئول آن را پیداکنند و معمولاً یا مدرسه را مسئول می دانند یا فرزند خود را در هر حال این واقعه موجب برهم خوردن تعادل محیط خانوادگی می شود . بسیاری از خانواده های کم درآمد از ادامه تحصیل فرزند خود ناامید می شوند و او را وادار به کار می کنند واین خود سبب ترک تحصیل می شود(سلطانی, شهناز, روزنامه ایران 86, ص 12)

 

۳ – هزینه های تحمیل شده بر دولت :

 

در اینجا با توجه به این که اثرات فردی موضوع را نمی توان به صورت کمی مشخص کرد به  زبان های مالی ناشی از آن اشاره می شود.در سال تحصیلی 63-62 در مجموع مقاطع تحصیلی کشور 5/16 درصد مردودی وجود داشته است که برای آنها تعداد 46928 کلاس تکراری تشکیل شده است در برنامه منبع ساله اول 517 میلیارد ریال میزان خسارتهای ناشی از شکست تحصیلی در کشور بوده است در حالیکه در مجموع هزینه های جاری آموزش و پرورش در طی برنامه اول 2500 میلیارد ریال بوده است (گلشن فومنی، محمد رسول، 1375)

 

بنابه اظهار نظر معاونت محترم وزارت آموزش و پرورش با آنکه میزان افت تحصیلی در کشور سیر نزولی داشته و از 5/10 درصد در سال 76 به 5/8 درصد در سال 77 رسیده است و لی با این حال خسارت افت تحصیلی دانش آموزان در کشور سالانه به 800 میلیارد ریال می رسد.(روزنامه اطلاعات 11 خرداد 1378) اگر ترمیم فوق را با خسارات وارده در برنامه پنج ساله اول مقایسه کنیم به سرسام آور بودن ارقام پی خواهیم برد و این نکته روشن خواهد شد که خسارات ناشی از افت تحصیلی از برنامه اول توسعه تا سال 77 سیر صعودی داشته و تقریبا به 8 برابر در سال رسیده است که این خود رقم تکان دهنده ای می باشد.

 

بدون تردید افت تحصیلی را نباید نادیده گرفت ، زیرا از طرفی بین افت تحصیلی ، مردودی و ترک تحصیل رابطه وجود دارد. مطالعاتی که به بررسی ارتباط بین مردودی و ترک تحصیل در دبیرستان پرداخته اند، همواره نشان داده اند اکثر دانش آموزانی که تجربه مردودی دارند، عاقبت مدرسه را رها می کنند.

 

 

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

دانلود پایان نامه:هدف بررسی رابطه عزت نفس با پرخاشگری در دانش آموزان

دانلود پایان نامه:هدف بررسی رابطه عزت نفس با پرخاشگری در دانش آموزان

شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد که ان هم ایمان نداشتن به واقعیت خود است ( ویلیام جیمز ) داشتن عزت نفس سالم یک نیاز اساسی است و چیزی است که انسانها پیوسته برای رسیدن به ان تلاش می کنند . با این حال بعضی مردم هر گونه به خود انگیزه ای که بتوانند با ان احساس راحتی کنند ، نمی رسند و تا ابد زندگیشان ، بر اثر اشکهایی که نسبت به خود داریند دست خوش ناراحتی و عذاب می شود . از طرفی بهترین سرمایه گذاری در زندگی ، ارتقاء عزت نفس است . عزت نفس ضعیف موجب می شود که همه افراد خود واقعی شان را با شرمندگی پنهان کنند ، جلوه های تدافعی از خود بیروز داده و مانع شکوفایی توانایی هایشان شوند . در حالیکه نباید از خود و دیگران پنهان شوند و باید سعی کنند خودشان را بپذیرند و به خود عشق بورزرند . رویا هایشان را به واقعیت در آوردند و آینده خود را به بهترین وجه بسازند ( شیمان 1378) .

 

عزت نفس معمولا به عنوان ارزشیابی شخصی از (( خود ارزشمندی )) خویش تعریف شده است . برخی از روان شناسان عزت نفس را عزور و افتخار می دانند که وقتی فرد به نقایص خویش واقف می شود انها را می پذیرد و سعی می کند انها را مرتفع نماید . عزت نفس چگونگی احساس ما درباره خودمان است و می توان گفت کلید رفتار فرد است ( دارابی 1384) .

 

برخورداری از بینشی مثبت نسبلت به خود که همان عزت نفس است از سنین کودکی شکل می گیرید که نحوه شکل گیری ان در نظریه های اریکسون ، را جزو سایر روان شناسان خود ، توضیح داده شده است .

 

عزت نفس با توانایی سازگاری همراه است . کسانی که عزت نفس بالایی دارند در مقایسه با کسانی که از عزت نفس پایین برخوردارند بهتر می توانند با موقعیت های مختلف سازگار شوند ، این افراد از اضطراب و افسردگی کمتری برخوردارند و کمتر هیجانی و پرخاشگر می شوند . بر عکس افراد دارای عزت نفس پایین از اضطراب و افسردگی بیشتری برخوردارند و از انواع دیگر اختلالات روانی و رفتاری رنج می برند . در تعامل با دیگران دچار پرخاشگری می شوند و پرخاشگری انها به شکل اعمال خشن بروز پیدا می کند که ممکن است موجب اجتناب دیگران یا مقابله به مثل بسیاری از ان ها گردد . پرخاشگری تلویحا به قصد آسیب زدن یا به نوعی آزار دادن فردی دیگر صورت می گیرد . مفهومی که از رخدادهای قبل یا پس از عمل پرخاشگرانه استنباط می شود در مقایسه با پرخاشگری حیوانات که چیزی غریزی است و بر اساس هرف بقاء فرد یا نوع قابل فهم است . به نظر برخی از محققین تصور می شود که پرخاشگری انسان آموخته شده است و توجیه ان بر حسب منافع نوع شکل است .

 

پرخاشگری از خشونت ممکن است در بسیاری از موقعیت های بالینی از مسمومیت با الکل و سایر مواد و اختلالات شناختنی گرفته تا کودک آزاری و اعمال ضد اجتماعی مزمن مشاهده شود . بحث از پرخاشگری و خشونت بدون بحث درباره مدرسه امکان پذیر نیست . زیرا پدیده خشونت عمدتا در محیط مدرسه یا در راه مدرسه نیز روی می دهد . در مدرسه رفتار پرخاشگری از بعضی دانش آموزان سر می زند که قابل تحمل برای دانش آموزان دیگر و اولیاء مدرسه نیست

 

2-1: بیان مسئله :

 

بیش از 45 سال است که ابراهام مازلو (1962: نقل از بیدار 1383) و کارل راجرز (1951 : نقل از احمدی 1373) نشو و نما و عملکرد فردی را بیان کرده اند و با ان راهنمایی های سودمندی در جهت درک و برخورد با تفاوتهای فردی در برابر محیط فیزیکی و اجتماعی صورت گرفته است .

 

نظریات آن ها بیش از تمرکز بر رشد و استعداد معکی ، نظرات افراد از خود و خود پنداری را کانون توجه قرار داده است انها این موضع را اتخاذ می کنند که شایستگی در ارتباط خود با محیط به شدت تحت تاثیر موضعی که ما در قبال خود اتخاذ می کنیم قرار می گیرد .

 

خود پنداریهای خوب با رفتار (( خود شکوفا )) همراه می شود و فرد با ان می تواند با اطمینان بر ارتباط ثمر بخش با محیط به تعامل با آن بپردازد . فرد خود شکوفا با محیط خود به خوبی رابطه برقرار می سازد و فرصتهای نشو و نما و افزایش توان خود را می یابد و بدون تردید به رشد دیگران کمک می کند .

 

افراد با رشد کمتر هم تا اندازه ای در بر خورد با محیط احساسی شایستگی می کنند لیکن رابطه خود را به همان صورت می پذیرند و احتمال کمتری وجود دارد که خود قدمهای جدیدی بردارند که موجد روابط مولد نشو و نما باشد . انها در درون محیط و آنچه که محیط برایشان بار می آورد به سر می برند نه اینکه فرصتهایی را از محیط و یا درون ان بیافرینند .

 

افراد با کمترین رشد رابطه ای بسیار مصنوعی یا وابسته به میل دیگری با اطرافیان خود برقرار می سازند انها از توانایی خود در برخورد با محیط اطمینان کمتری دارند . اکثر انرؤی انها در تلاش برای این اطمینان که بتوانند در دنیایی باقی بماند که همه چیز را برای انها تامین نمی کند ، صرف شود . ( جویس و همکاران 1383) .

 

اینکه ما بین حالات نشو و نما افراد مورد مطالعه و مفالهیمشان از خود ر ابطه ای می یابیم تعجب آور نیست . نمونه های گیرندگان سیری ناپذیر ما افراد خود شکوفا هستند . انها درباره ی خود و اطرافیان خود از احساس خوبی برخوردارند . گیرندگان تابع یا مورد خاص احساس شایستگی می کنند لیکن برای فرصت های مولد نشو و نما به محیط وابسته اند .

 

نمونه های محتاط در روابط خود احساس می کنند زندگیشان در دنیایی مصنوعی ، تهدید کننده و متمایل به ارضاء نظر دیگران قرار دارد .

 

این نقص هایی که انها از اطرافیان خود می یابند محصول رشد یافتگی خوب و اینکه می توانند مسایلی را ببینند که بقیه ما نمی توانیم ملاحظه کنیم ، نیست . بلکه ا ین نقص  ها ناشی از تلاشی است که انها به عمل می آورند تا جهت نیاز به فقط خود از دنیایی که از ان هراس دارند دلیل تراشی کنند . و البته این امر بدیهی است که ما بر حسب چیزی که با ان تغذیه می شویم کار کنیم و این تغذیه هم به لحاظ زیست شناسی است و هم به لحاظ اجتماعی و عاطفی . محتوای غنی و خوب سازمان یافته ، در موقعیت مثبت موجب غنای ما ، دستیابی بیشتر ما به خارج و ثمر بخشی بیشتر ما می شود . ( ح ویس و همکاران 1383).

 

چهل سال است که از اثر خوب ابرهام مازلو در راهنمایی برنامه ها برای ساختن توانایی عزت نفس و تحقق خویشتن استفاده می شود انسان ضمن کار با شاگردان برای ایجاد این اطمینان که تصور فردی انان تا حد امکان خوب عمل کند اصولی را که بتواند رفتارهایشان را هدایت کند کشف می کنند ( جویس و شاورز ، 1381) .

 

گرایش اساسی به داشتن احساس خوب نسبت به خود و دنیای اطراف چیزی است که همه افراد با ان به دنیا می آیند با این حال با گذشت زمان این تمایل طبیعی به طرق مختلف مورد تهدید قرار می گیرد . در این خصوص پژوهشگران متغیرهای زیادی را بررسی کرده اند از جمله شیوه پرورش ، بدرفتاری جسمانی یا جنسی ، آسیب ، ظاهر جسمانی ، جنس ، و رویدادهای جاری زندگی . کسانی که عزت نفس آنها پایین است اغلب در موقعیت بدی قرار دارند چون خودشان را قبول ندارند . قبول تعریفهای دیگران از انان برایشان سخت است و نسبت به انتقادهای دیگران بسیار حساس هستند به رغم انکه تجربه های روزمره نشان می دهند که انها کارآمد نیستند اما باورهای منفی انها به رشد خود ادامه می دهند این قبیل افراد که فقط نشانه های منفی زندگی و اطرافشان را به ذهنشان راه می دهند سر انجام به ضعف عزت نفس دچار می شود . از طرفی بیشتر مردم قبول دارند که عزت نفس پایین می تواند بر توانایی شاد و موفق بودن در زندگی اثر عمیقی بگذارد به طور اختصاصی ، سطح عزت نفس می تواند بر ماهیت روابط دیگران و سلامت روانی ما نفوذ قوی داشته باشد و در زمینه های زیر انسان را تحت تاثیر قرار دهد .

 

1- پذیرش خود و پذیرش دیگران

 

2- ترس از ترک شدن

 

3- کمال گرایی

 

4- استفاده از مکانیسمهای دفاعی

 

5- اعتیاد

 

6- آگاهی از احساسات

 

8- مسایل مربوط به کنترل

 

9- تصمیم گیری

 

10- برقراری ارتباط با دیگران ( شیهان 1378) .

پروژه دانشگاهی

 

 

می توان عزت نفس را به عنوان میزان ارزشی که انسان برای خود قابل می شود در نظر گرفته . مطالعات حاکی از این است که آگاهی با برداشت از خود بیشتر ناشی از تجربه های اجتماعی انسانت . ما خود را ان گونه می بینیم که فکر می کنیم دیگران ما را می بینند کوولی ( جامعه شناس )) چنین می نویسد (( نگرش ما از خود مانند آینه ا ی است که ارزیابیهای تصوری دیگران نسبت به ما را منعکس می کند .

 

بنابراین خود انگاره که مفهوم عزت نفس را می سازد به نظر می رسد که تحت تاثیر محیط بیرونی شکل می گیرد و ساخته می شود در سالهای اول زندگی ما به شدت تحت تاثیر برداشت دیگران از خودمان قرار می گیریم . این امر نگرش ما نسبت به خود مان را تحت تاثیر قرار می دهد . حال اگر ما به شیوه ی دیگری پرورش می یافتیم احتمالا عزت نفس متفاوتی داشتیم هر چند هنوز الزاما ما همان شخص هستیم . ( شیهان 1378) .

 

آدلر در سال 1908 میلادی به این نتیجه رسید که تمایلات تهاجمی از  غریزه جنسی بس مهم ترند ولی اندکی بعد واؤ ه تهاجم یا پرخاشگری را به (( میل به قدرت )) تبدیل کرد که آدلر قدرت را با جنس مذکر و ضعف را با جنس مونث همانند می دانست .

 

او در این مرحله از تفکر خویش عقیده (( تعرض مردانه )) را مطرح کرد و ان را مشکلی از جبران افراطی دانست که هم مردان و هم زنان در موقع احساس عدم کفالت و یا حقارت به ان متوسل می شوند .

 

پس از مدتی ادلر از کاربرد واژه (( میل به قدرت )) دست کشید و مفهوم تلاش برای نیل به تفوق و برتری را جایگزین آن کرذد . از این رو می توان گفت که با توجه به هدف نهایی انسان سه مرحله در تفکر او وجود دارد . تهاجمی بودن ، ذمقتدر بودن و برتر  بودن .

 

منظور ادلر از تفوق و برتری احراز مقام اجتماعی یا فرمانروایی بر دیگران و یا تصاحب موقعیت شغلی برجسته ای در جامعه نیست بلکه منظورش خود شکوفایی در ارتقای خود است . به عقیده ادلر کوشش برای برتری جزء لازم زندگی و حتی بالاتر از ان است و از لحظه تولد تا مرگ ادامه دارد و هر کششی قدرت نود را از تلاش برای نیل به کمال کسب می کند . آدلر معتقد است که تلاش برای تفوق و برتری ممکن است به هزاران شکل مختلف تجلی کند و هر فردی به شیوه ی خاص خود را برای کسب کمال به کار بندد . مثلا فرد روان دنژند برای نیل به عزت نفس ، قدرت و بزرگ جلوه دادن خویش تلاش می کند . به عبارت دیگر چنین فردی برای هدفهای خود پسندانه و خود مدارانه می کوشد . در حالی که فرد عادی برای برای هدفهایی تلاش می کند که در درجه اول ماهینی اجتماعی دارند . فرد برای آن نوع تفوق و برتری تلاش می کند که امنیت خاطر و سازگاروری لازم و متناسب با هدف قبلی او را برایش تامین کند . نوع و چگونگی تجلی تلاشهای فرد برای تفوق و برتری به احساس حقارت او و راه های جبرانی انتخاب شده دتوسط او سنگینی دارد : که در نتیجه به شخصیت او وجه خاصی می بخشند ( کرسینی ، هال ، سیندزی به نقل از شفیع آنادی و ناصری 1375) . بعدها آدلربا ارائه نظر معتدی شد که احساس حقارت از نوعی احساس بی کمال یا نا تمامی در هر بعد زندگی ناشی می شود . ( آدلر ، کریسینی ، هال و لیندزی به نقل از شفیع آبادی 1375) .

 

هیچ چیز در دنیا برای نوجوان به اندازه پرسشهایی که به هویت او مربوط می شود نگرانی و دلواپسی ایجاد نمی کند ، این که او به گمال خویش چگونه آدلی است و این که درباره استنباط دیگران درباره او چه احساسی دارد او را برای تسلط برخود به تلاش وات می دارد .

 

یک روانکاو امریکایی به نام دکتر اریک اچ اریکسون می نویسد :

 

معرفت هر فرد به هویت خود منوط به این است که تصویر یا تصویرهایی که وی از خود دارد و چهره ای که دیگران از او ترسیم می کنند کدام زودتر در ضمیر او جایگزین می شود . غرور و حساسیت نوجوانان و همچنین سنگدلی ظاهری انها نسبت به امور بی پروایی انها در انتقاد به همین موضوع بستگی دارد . نوجوانان گاه به گاه برای زمانی کوتاه یا طولانی و با میزانهای متفاوتی ناگهان تصمیم می گیرند که بکوشند درست همان چیزی شوند که مردن خلاف ان را از انها انتظار دارند . به عبارت دیگر نوجوانان شرایط سخت رانده شدن و بزهکار بودن هویتی بیش از انچه عوامل محیطی و دیگران به انان عرضه می کنند به خود می گیرند و حتی یک هویت منفی بر می گزینند .

 

همین هویت منفی پیش از انکه کودکی به بزهکاری عادت کرده باشد برای شروع بزهکاری کفایت می کند و می تواند توجیهی برای طغیان یک نوجوان باشد . وانگهی نوجوان به خوبی حس می کند که بد بودن بهتر از هیچ بودن است . هویت منفی دست کم به نوجوان کمک می کند تا ابهامها و تردیدهایی را که نوجوان درباره خویش و تصور دیگران از خود دارد بیرون بریزد هر چند که نمی تواند انها را از بین ببرد ( هنری ماسن و دیگران 1373) .

 

خلاصه اینکه همراه با زیستن در شرایط اجتماعی نیاز به احساس ارزش به نحو سالم و متعادل ان در انسان به وجود می اید و برای حفظ سلامت و تعادل روانی و حتی تکامل وجودی او ضروری است . معمولا اگر بر این نیاز خللی وارد شود احساس حقارت یا خود بزرگ بینی در افراد ایجاد می شود . هر دو این قطبهای احساس نشان دهنده این واقعیت است که خود در صورت اختلال در احساس ارزشمندی قادر به درک واقعیت و واکنشهای دیگران نسبت به خود نیست . (( بیابانگر 1372)) .

 

بسیاری از مشکلات انسان در رابطه با عزت نفس او ایجاد می شود . اگر او به خودبها دهد کمتر به احساس منفی و افکار آزارنده تن می دهد و بین اعمال خویش ، باورها و اعتقغادات خود هماهنگی ایجاد می کند . همچنین مرکز احساسات هر شخص راجع به خودش از غزت نفس وی ناشی می شود با توجه به این نکته این پژوهش بر ان است تا به رابطه ی عزت نفس با پرخاشگری دانش آموزان بپردازند . که چرا اصولا افراد پرخاشگرند و شدن ان در افراد مختلف متفاوت است و چه افرادی پرخاشگری بیشتری دارند و چه افرادی پرخاشگری انها کمتر است و اصولا رابطه عزت نفس با پرخاشگری چییست ؟ و آیا تفاوتی در عزت نفس و پرخاشگری بین دختران و پسران وجود دارد یا خیر ؟

 

3-1: اهداف تحقیق

 

الف : اولین و اساسی ترین هدف این تحقیق پی بردن به رابطه عزت نفس با پرخاشگری در دانش آموزان است و اینکه چرا اصولا بعضی افراد پرخاشگری زیادی دارند و چرا میزان ان در افراد مختلف شدت و ضعف دارد و فهم این نکته که چگونه می توان ان را کنترل کرد و چرا بعضی افراد نسبت به انتقاد بسیار حساس بوده و در مقابل خوش خدمتی دیگران نیز واکنش نامناسب از خود بروز می دهند و از طرفی خود روحیه ای انتقادی بسیار بالا نسبت به رفتار دیگران دارند و معمولا تمایل دارند دیگران را سرزنش کنند و نیز احساس می کنند که دیگران در پی آزار انها هستند و سعی می کنند در مسائل رقابتی شرکت نکنند و احساسات منفی نسبت به مسائل رقابتی از خود نشان می دهند و همواره تمایل به گوشه نشینی و کم رویی دارند در حالی که عده ای دیگر بسیار مغرورند .

 

ب: از اهداف دیگر این تحقیق یافتن راهکارهایی برای کنترل خشم در افراد است در زمینه کنترل هیجانها ، اندسته از احساساتی که می توانند مشکل آفرین باشند بیشتر مورد نظر است . هیجان خشم یکی از قوی ترین انهاست و معمولا زمانی ان را نشان می دهیم که در معرض تهدید ، ناکامی ، آسیب یا ضایع شدن حق قرار می گیریم بنابراین این جای تعجب ندارد که بسیاری از مردم در کنار آمدن با آن مشکل دارند و در اینجا و فرض مطرح است :

 

1- بسته به ماهیت باورهایی که اساس خشم را تشکیل می دهند خشم می تواند مناسب یا نامناسب باشد .

 

2- داشتن راهبردهای مثبت برای کنترل هر دو نوع خشم بسیار مهم است .

 

وقتی خشم مناسب است می تواند به ما کمک کند . به یاد داشته باشیم که همه چیز نمی تواند بر وفق مراد ما باشد بنابراین این وضعیت می تواند ما را واردار کند تا برای بهتر کردن اوضاع و رسیدن به اهدافمان وارد عمل شویم . بر عکس خشم نابجا می تواند بسیار مخرب باشد در هر حال هر دو نوع خشم اهمیت موضوع مقابله را مطرح می کنند که حرکت در این راستا یکی از اهداف این تحقیق است .

 

ج: هدف سوم این تحقیق یافتن راهکارهای مناسب برای تعدیل باورهایی است که ابزار خشم و پرخاشگری را موجه جلوه می دهند . باورهایی که از ان ها به عنوان باورهای غیر انطباقی یاد می شود دکتر ویندی در ایدن ان را در کتاب غلبه بر خشم تحت عناوین باورهای مربوط به ناراحت کننده بودن اوضاع تحمل ناپذیر بودن ناکامیها محکوم کردن خود و محکوم کردن دیگران از ان یاد کرده است .

 

د: از هدف های دیگر تحقیق حاضر این است که از نتایج ان در مراکز آموزشی ، مشاوره ای ، باز پروری ، آموزشگاه ها و غیره … در جهت رساندن به افراد جامعه به منظور داشتن جامعه ای یا افراد دارای روحیه و روانی سالم و روابطی مسالمت آمیز و متقابل ، استفاده گردد تا بعنوان در جهت داشتن جامعه ای عاری یا با حد اقل خشونت گام برداشت .

 

 

 

 

 

4-1: همیت و ضرورت تحقیق :

 

اکثر صاحب نظران برخورداری از غزت نفس را به عنوان عامل مراکزی و اساسی در سازگاری عاطفی اجتماعی افراد می دانند این باور ، دارای تاریخچه طولانی نیز هست . ایندا روان شناسان و جامعه شناسان از جمله ویلیام جیمز ، هربرت مید ، و جارلزکولی بر اهمیت عزت نفس مثبت تاکید داشتند . چند سال بعد ، نو فرویدیان ، چون سالیوان ، و هورمونی ، خود پندار را در نظریه های شخصیتی شان وارد شخصیتی شان وارد کردند .

 

سالها بعد روان شناسان نظریه ها را با کارهای تجربی در هم آمیختند و نتیجه گرفتند که عزت نفس و ارزیابی مثبت از خود با شاد کامی و کار کرد مفید افراد رابطه متقابل دارند . بهره مندی از عزت نفس علاوه بر این که جزئی از سلامت روانی محسوب می شود با پرخاشگری افراد نیز در ارتباط است . از طرفی با توجه به پیشرفت تکنولوژی و صنعت که متعاقب آن با وجود منافع برای انسان متاسفانه به طور غیر مستقیم تاثیرات سوئی در روابط اجتماعی و عاطفی بشر نیز به همراه داشته است . و ان ها را به رقابت جهت برتری بر یکدیگر بسیج نموده است . در این وادای افرادی که عقب می مانند به نحوی سعی در جبران ، سازگاری و در جهت منفی سعی در تخریب خویش دارند ، پس در اینجا خویشتن افراد است که عدم توجه به ان باعث بوجود امدن انواع و اقسام نابهنجاریها و مشکلات روانی می گردد . که نابهنجاریهایی از قبیل : جنایت ، قتل ، اعتیاد ، دزدی ، خودکشی و غیره … رابطه نزدیکی با خود شناسی و احساس ارزشمندی فرد از خود دارد . لذا هر انسانی در حد توان سعی در کشف و مرتفع نمودن علل این نابهنجاریها دارد و محقق نیز مسئولیتی بیشتر و سنگین تر دارد لذا این تحقیق تلاشی هر چند ناچیز در این راستاست تا بتوان از یافته های ان در تدوین برنامه هایی که به کاهش پرخاشگری و افزایش عزت نفس کمک می کند استفاده کرد و از انجا که پرخاشگری در نوجوانان و جوانان که یکی از معضلات اجتماعی است متاسفانه رو به ازدیاد است و این مهم افکار عمومی را نگران کرده است و نیز سلامت روان هر جامعه در گرو رشد تک تک افراد حاضر در ان جامعه است و مشکلات شخصی ، تاثیر مستقیمی بر سلامت جامعه دارد بدیهی است با روشن شدن زوایای مهم این امر با برنامه ریزی صحیح می توان شاهد کاهش پرخاشگری و افزایش عزت نفس در جامعه بود و با شناخت مشکل و راه های پیدا بین ان و نیز بر خورد صحیح و کارشناسانه با مشکل راه حل های مناسب را ارائه داد .

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

بررسی رابطه بین معلم و دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر اردبیل

بررسی رابطه بین معلم و دانش آموزان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس ابتدایی شهر اردبیل

 

 

 

 

 

 

تکه هایی از متن به عنوان نمونه :

 

(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)

 

 

 

آدمی از بدایع  عالم خلقت است و تحقق کمال و انسان شدن وی منوط به تعلیم و تربیت، رهبری و هدایت است. مسئله تعلیم مهمترین و دشوارترین مسئله مبتلا به انسان است. از بدایع بشری هنر اداره کردن و هنر آموختن و ساختن است و بنابراین این دو از دشوارترین، حساس ترین و پرثمرترین کارهای آدمی است. علوم انسانی وجوه مختلف روابط انسانی را بررسی می کند و به قانونمندیهایی دست می یابد. در این بین تعلیم و تربیت از جایگاه ویژه ای برخوردار است زیرا که موضوع تعلیم و تربیت ” انسان ” است و معلم، مجری و کارگزار اصلی تعلیم و تربیت است (ملکی، 1376). موضوع ارتباط در امور آموزشی مانند تدریس، اندرز، تغییر رفتار و هدایت افراد بسیار پراهمیت می‌باشد. شاید مؤثرترین بخش تعلیم و تربیت، نفوذ مدیر یا معلم بر شاگرد باشد. تا زمانی که دانش ­آموز تحت تأثیر شخصیت مدیر و معلم واقع نشود، نمی توان از او توقع داشت که عقاید و افکار او را از روی علاقه بپذیرد و در او تغییر به وجود آید. در حقیقت تدریس خوب، تأدیب مؤثر و تربیت درست و اثربخش، موقعی انجام می گیرد که شاگرد مجذوب معلم، مربی و مدیر خود شده باشد. این جذب و دلبستگی به طور تنگاتنگی با روش و مهارت های برقراری ارتباط همبستگی دارد (میرکمالی، 1378‌‌:‌86). آموزش و پرورش تحقق بخش اهداف جامعه نسبت به نسل آینده سازی است. فعالیت ها و تعاملات افراد در نظام آموزشی و به طور اخص در مدارس باید به نحوی باشد که مدارس را در دستیابی به اهداف یاری دهنده باشد و اثربخشی سازمانی مدارس را  افزایش دهد. همانطور که ذکر شد عامل تاثیر گذار بر ایجاد علاقه و انگیزه دانش آموزان معلم است بنابراین بررسی عوامل تاثیر گذار بر فرایند یاددهی و یادگیری و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان به عنوان یکی از دغدغه های اصلی نظام آموزشی حائز اهمیت می باشد.

 

بیان مسأله

 

یادگیری پدیده ای اجتماعی است و این پدیده بدون وجود روابط بین اعضای جامعه امکان پذیر نیست (میرکمالی، 1378). روابط انسانی در یک سازمان آموزشی فرایند برقراری، حفظ و گسترش رابطه هدفدار پویا و دوجانبه بین اعضای یک سیستم اجتماعی(مدرسه) است که با تامین نیازهای منطقی اجتماعی و روانی فرد و گروه سبب تفاهم احساس رضایت و سودمندی متقابل و به وجود آمدن زمینه های انگیزش و رشد و تسهیل رسیدن به اهداف سازمان آموزشی می شود(میرکمالی، 1373).

 

در سازمان های آموزشی و به ویژه سازمان آموزش و پرورش و به طور اخص مدارس و به طور اساسی مدیران و معلمان و سایر اعضای مدرسه با دانش آموزان سرو کار دارند (خالقیان، 1386). میر کمالی (1386) یکی از مهمترین علایم و نشانه های وجود اختلال در روابط انسانی را نامطلوب بودن بازده و یا همان عدم پیشرفت تحصیلی و تربیتی دانش آموزان، علی رغم وجود تکنولوژی و امکانات لازم می داند (میرکمالی، 1386: 183). ملکی (1376) صلاحیت معلم را در مجموعه شناخت ها، گرایش ها و مهارت هایی می داند که معلم با کسب آنها می تواند در جریان تعلیم و تربیت به پرورش جسمی، عقلی، عاطفی، اجتماعی و معنوی فراگیران کمک کند. از آنجا که مهمترین هدف هر سازمان آموزشی یادگیری دانش آموزان می باشد و از طرفی بیشترین روابط موجود در مدارس روابط بین معلمان و دانش آموزان است به اعتباری می توان گفت مسئولیت اصلی فرایند یاددهی – یادگیری و به طور کلی امر آموزش و پرورش دانش آموزان به عهده معلمان است (خالقیان، 1386). بر این اساس می توان بخشی از صلاحیت های معلمان را از طریق سنجش روابط انسانی مطلوب با دانش آموزان و در نتیجه تاثیر این فرایند بر پیشرفت تحصیلی آنها سنجید.

پروژه دانشگاهی

 

 

محیط مشوق و حمایتگر در مدرسه و کلاسهایی که در آن احترام متقابل میان معلم و دانش آموزان برقرار و روابطی مبتنی بر همکاری و مشارکت میان دانش آموزان حاکم باشد، نه تنها رضایت و شادمانی دانش آموزان را تأمین می کند بلکه بر اساس یافته های فیشر و همکاران (1995) بین رفتار میان فردی معلم، پیشرفت تحصیلی و نگرش دانش آموزان به درس رابطه معناداری ایجاد می کند (بازرگان و صادقی، 1380). امروزه قدرت، عبارت از توانایی ایجاد ارتباط و نفوذ در دیگران است (آقایانس جواد،1372: 18). بارنارد می گوید، هر انسانی دارای اهدافی است که رسیدن به آن اهداف مستلزم همکاری افراد و بخشهای مختلف می باشد و این همکاری بدون وجود ارتباط و تماسهای مکرر غیر ممکن است. ارتباط وسیله اصلی زندگی انسانهاست. ارتباط در عین حال یک موضوع دربرگیرنده می باشد که همه ابعاد و جنبه های زندگی فردی، گروهی، سازمانی و اجتماعی انسانها را فرا می گیرد. نحوه و کیفیت برقراری ارتباط تأثیر بسزایی در حل مشکلات، موانع و تعارضات داخل سازمان و مسایل خارج از سازمان دارد. بسیاری از مشکلات، نارسایی ها و ناراحتی ها از طریق بحث، تبادل نظر و در جریان قرار دادن افراد قابل درک و کشف  می شود (میرکمالی،1386: 189). در واقع اهمیت ارتباطات سازمانی انکار ناپذیر است، زیرا مراحل و فرایندهای انجام کار را تسهیل و ترغیب کرده، تبادل مداوم اطلاعات بین کارکنان رده های مختلف سازمانی را امکان پذیر می سازد. بنابراین اگر ارتباطات مؤثر وجود نداشته باشد، تصمیم گیری کلیه افراد دچار اشکال شده، سوء تفاهم مرتباً زیادتر خواهد شد. به علاوه از طریق ارتباطات می توان دانش، آگاهی، انگیزش، تحقق اهداف فردی و گروهی، هماهنگی اعمال و اقدامات، بهداشت روانی افراد و محیط کار، بهتر شدن اوضاع آینده کارکنان و سازمان، رضایت شغلی و اداره بهتر سازمان توسط مدیر یا مدیران را تضمین یا حداقل تسهیل کرد. به تعبیر دیگر، اگر آدمی بر ارتباطات خود با دیگران، کنترل داشته باشد حتی هنگامی که احتمال موفقیت بسیار کم یا صفر باشد، می تواند نتایج مثبت و برجسته ای را به طور پیوسته به دست آورد (سرمد،1378: 125). مدیران و معلمین می توانند با رفتار و کردار خود مانند یک الگو نمونه باشند. کمتر دانش آموزی است که در تجربه و روابط مدرسه ای خود شیفته و تحت تأثیر شخصیت و رفتار یکی از معلمین یا استادان خود قرار نگیرد و به همین ترتیب یکی از معلمین خود را به عنوان الگو و نمونه ­ای برای زندگی آتی خود انتخاب نکند. رابطه خوب یا بد، تأثیرات مطلوب یا سوئی را در روابط دانش آموزان در حال حاضر و در زندگی آینده آنها دارد. مدیران و معلمان باید در قالب رفتارهای عادی روزانه خود، چنان رفتارهایی داشته باشند که دانش آموزان تحت تأثیر قرار بگیرند و آن را به عنوان الگوی زندگی خود برگزینند (میرکمالی،1378: 170).

 

پژوهش های دهه های 1960 و 1970 اثربخشی معلم را در گرو موفقیت تحصیلی دانش آموزان تلقی می‌کند. این مطالعات تدریس را در درجه اول از دیدگاه روش تدریس مورد توجه قرار داده و مهارت معلم را شامل هدایت، پیشرفت دانش آموزان اداره و مدیریت بهینه کلاس و سازمان دهی تدریس می داند. اثربخشی تدریس از نظر لوی، وابلز، و برکلمنز (1997) بیش از آنکه ناشی از روش شناختی تدریس باشد، تحت تأثیر ارتباطات معلم و دانش آموز قرار می گیرد. پژوهشگران فوق در مدت 15 سال در هلند، امریکا و استرالیا به این نتیجه رسیده اند که مهارت های میان فردی و حفظ جو مثبت برای یادگیری شرط اساسی است. به نظر آنها معلمان اثربخش علاوه بر داشتن مهارت های فنی تدریس ارتباط گران خوبی هستند (نقل از بازرگان و صادقی،1380). نتیجه تحقیق ویگفیلد[2] ، (2000) نشان می دهد که معلمانی که بتوانند در تعاملات کلاسی خود با دانش آموزان در جهت انجام تکالیف درسی ارزش و انتظار موفقیت ایجاد کنند، دانش آموزان برای جلب رضایت معلم بیشتر تلاش می کنند. نتایج تحقیقات دن بروک وهمکاران (2004) نشان داد که ادراک دانش آموزان از رفتار بین فردی ارتباط قوی با پیشرفت تحصیلی در همه دروس دارد.

 

ذات تعلیم وتربیت اساساً میان فردی است (گودنو[4]، 1992؛ ونت زل[5]، 1991؛ راین[6] و همکاران، 1985 ؛ مینوچین[7] و شاپیرو[8]، 1983 ؛ نقل از داویس[9]، 2001). رابطه مثبت بین معلم و دانش آموز می تواند به عنوان یک منبع مفید برای دانش آموز باشد در صورتیکه یک رابطه معیوب می تواند به صورت یک مانع در برابر موفقیت تحصیلی عمل کند. بنابراین روابط بین فردی نقش تعین کننده در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان می تواند داشته باشد. نویسکی[10] و دوک[11] ، (1992) نشان داده اند که بین مهارت های بین فردی و پیشرفت تحصیلی رابطه وجود دارد. ترزی[12] (2002) بر اهمیت مدیریت کلاس و تاثیر مثبت و برانگیزاننده روابط بین فردی سالم معلم و دانش آموز تاکیده کرده و مطالعات گرکن[13] و تاحتا[14] (2005) نشان می دهد که رفتار بین فردی معلمان تاثیر قوی برعملکرد ریاضی دانش آموزان دارد. این مطالعات اهمیت تعاملات معلم و دانش آموز را در کلاس درس نشان می دهند (نقل از تللی[15] و همکاران، 2007).

 

 

 

ارزیابی تعامل بین معلم و شاگرد

 

لیری در سال 1957 الگوی ارتباطی را مطرح کرد، که شامل دو بعد سلطه گری[16] _  سلطه پذیری[17] DS (چه کسی ارتباط را کنترل می کند و همکاری[18] – مخالفت جویی[19] co (در یک ارتباط تا چه اندازه همکاری برقرار می شود) است. او معتقد است تمامی ارتباطات انسانی را می توان با بهره گرفتن از این دو بعد به تصویر کشید.

 

وابلز ، کرتون، و هوی مایرز (1988؛ 1987؛ 1985) به طور متوالی از این الگو برای ارزیابی رفتار معلم استفاده کرده اند . آنها نمونه ای را ساختند که، بر روی دو محور الگوی لیری، هشت نوع رفتار متفاوت در کلاس را می توان نشان داد. بخش های مختلف این الگو، هشت ویژگی متفاوت رفتاری را به شرح زیر توصیف میکنند.

 

    • رفتار رهبری[20] (DC)

 

    • رفتار کمک کننده و دوستانه[21] (CD)

 

    • رفتار درک کننده و دوستانه[22] (CS)

 

    • رفتار مبتنی بر دادن آزادی و مسئولیت[23] (SC)

 

    • رفتار نامطمئن[24] (SO)

 

    • رفتار ناراضی[25] (OS)

 

    • رفتار سرزنش کننده[26] (OD)

 

  • رفتار جدی[27] (DO)

یادگیری نیزبه عنوان یک حق برای تمامی آحاد بشر در ماده 26 بیانیه حقوق بشر و اعلامیه جهانی آموزش برای همه، مصوب در جامتین تایلند(1990) و بیانیه اسپانیا (1990) و اصل 30 قانون اساسی ایران مطرح شده است. پذیرش اعلامیه جهانی آموزش(1990-1994) تعهد مضاعفی را به عهده نظام آموزشی ایران قرارداده است که در این میان آموزش ابتدایی از اهمیت و نقش چشمگیرتری برخوردار است.(نقل از مجموعه مصوبات شورای عالی آموزش و پرورش،1380).

 

آنچه ما در این تحقیق به دنبال آن هستیم این است که بدانیم مهارت های ارتباطی معلمان با دانش آموزان چگونه است ؟ مهارت های ارتباطی در بین معلمان مرد و زن چگونه است؟ و آیا بین مهارت های ارتباطی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان رابطه وجود دارد؟ با توجه به مطالب ذکر شده و همچنین عدم وجود پژوهش های کافی در این مورد، تحقیق حاضر در جهت توجه و پژوهش بیشتر در این راستا، به بررسی رابطه بین مهارت های ارتباطی معلمان با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر اردبیل در سال تحصیلی 88-1392 می پردازد.

دانلود کار تحقیقی وکالت با موضوع : بررسی اخلاق تجارت با رویکردی اسلامی

دانلود کار تحقیقی وکالت با موضوع : بررسی اخلاق تجارت با رویکردی اسلامی

تجارت و كسب و كار سابقة دیرینه‌ای در تمدن بشری دارد. انسان‌ها از دیرباز برای رفع نیازهای خود به تجارت رو آورده‌اند. این داد و ستد در فرایند تكاملی‌اش به تدریج از شكل تهاتری (مبادلة كالا به كالا) اولیة خود فاصله گرفته، به صورت مبادلة پولی (كالا‌ ـ پول ـ كالا) درآمده است. درپی این تحول، تجارت به تدریج به منزلة وسیله‌ای برای كسب سود و منفعت درآمده و ورود به عرصة تجارت نیز به طور عمده با هدف كسب موفقیت در بازار و سودآوری انجام می‌گیرد. فرد تاجر می‌كوشد با تصاحب سهم مناسبی از بازار، مشتریان بیشتری را به سمت خود جذب كند. در این مسیر، موفقیت تاجر به طور عمده به عواملی چون توانایی رقابت با دیگران، بازاریابی مناسب، رونق بازار و عواملی اینچنینی نسبت داده می‌شود.1

 

در میان عوامل مؤثر بر موفقیت تجارت‌، گاه از اخلاق حرفه‌‌ای تجارت نیز سخن به میان می‌آید. این ادعا به گونه‌ای متناقض نما است؛ زیرا ماهیت سودگرایانه كسب و كار تجاری، به ظاهر تناسبی با مباحث اخلاقی ندارد. بر اساس دیدگاه‌های سنتی در اقتصاد، تجارت و اخلاق دو گونه فضیلت متفاوت را ترویج می‌كنند. تجارت كسب سود و منفعت را دنبال می‌كند؛ در حالی كه اخلاق به دنبال كسب فضیلت است. این

پایان نامه های دانشگاهی

 دو هدف متفاوت، موجب تمایز این دو از یكدیگر می‌شود. از این‌رو، نمی‌توان از تاجر انتظار داشت در حوزة كسب و كار به دنبال اخلاق باشد. وی بنا بر نوع كار خود، می‌باید در پی كسب سود و منفعت باشد و این امر قابل جمع شدن با توصیه‌های اخلاقی نیست.2

 

در مقابل، برخی با رد این پیش‌داوری معتقدند تجارت توأم با اخلاق می‌تواند تاجران را در دستیابی به موفقیت در كسب و كار خود كمك رساند. این مهم می‌تواند با كسب اعتبار و شهرت در فضای كسب و كار و در نتیجه جلب اعتماد مشتریان صورت گیرد. گذشته از آنكه تجارت بدون اخلاق، همواره آسیب‌های اجتماعی فراوانی را دربر داشته است و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم حتی به خود تاجران و بازاریان آسیب می‌رساند. این دیدگاه به طور خاص در ده‌های اخیر طرفداران زیادی در میان متفكران علوم اجتماعی و همچنین افكار عمومی پیدا كرده است.3

 

پاسخ به پرسش مطرح‌شده در زمینة رابطة میان اخلاق و تجارت، به ضرورت بررسی فلسفة وجودی اخلاق حرفه‌ای در فضای تجارت می‌ انجامد. نگاه كاركردگرایانه صرف به اخلاق تجارت می‌تواند به ظهور و بروز نوعی اخلاق حرفه‌ای سودگروانه بینجامد.4 در مقابل، اتخاذ رویكردی اسلامی می‌تواند زمینه‌ساز حركت به سمت نوعی اخلاق متعالی كسب و كار باشد. در واقع، رویكرد دوم می‌تواند افزون بر تأمین اهداف تجارت، مانع از بروز بسیاری از آفت‌های نهفته در ورای اندیشة سودگروی باشد. اثبات این فرضیه از طرفی نیازمند بررسی امكان‌پذیری طراحی و ترویج اخلاق تجاری بر اساس آموزه‌های اسلامی، و از طرف دیگر نشان دادن برتری آن در مقایسه با اخلاق حرفه‌ای سودگروانه است.

 

لازم به ذكر است كه آنچه از آن در این مقاله با عنوان اخلاق تجارت5 یاد می‌شود مفهومی گسترده‌تر از مبادلات تجاری است و شامل فعالیت‌های تولیدی و خدماتی صورت گرفته به منظور تولید و عرضه كالاها و خدمات به بازار مصرف نیز می‌شود. همچنین با توجه به گسترش فعالیت‌های تولیدی و خدماتی اقتصادی در قالب بنگاه‌های اقتصادی، بحث از اخلاق تجارت علاوه بر بررسی ملاحظات اخلاقی ناظر به رابطه میان فروشنده و خریدار، به جنبه‌های سازمانی اخلاق كسب و كار به ویژه در مورد جنبه‌های اخلاقی در رابطه میان نیروی انسانی فعال در یک بنگاه تولیدی و همچنین رابطه بنگاه‌های تولیدی و خدماتی با محیط انسانی و طبیعی پیرامونشان به خصوص محیط زیست نیز می‌شود.6

 

بر اساس تعبیر فوق، اساسی ترین سوال در اخلاق تجارت آن است كه آیا اساسا اخلاق و تجارت رابطه ای دارند؟ در این زمینه سوال‌های فرعی دیگری نیز مطرح می‌شود: آیا می‌توان در سطح خرد قواعدی برای مبادله منصفانه و مسئولانه میان افراد طرح كرد و به عدالت مبادله ای دست یافت؟ آیا می‌توان در بعد كلان سخن از قواعد فرهنگی ونهادی بازرگانی برای جهان تجاری زد؟ آیا بنگاه‌ها و موسسات تجاری مسئولیتی اخلاقی در مورد كاركنان خود، مجاورین كارخانه و همچنین محیط زیست دارند؟ آیا می‌توان برای بنگاه‌ها مسئولیت اجتماعی در نظر گرفت؟ آیا نظام بازار آزاد ساز و كاری منصفانه و مناسب ترین شیوه در توزیع كالاها و خدمات در سراسر جامعه است؟ آیا در نظام بازار آزاد، به افراد درمانده و مستاصل توجهی می‌شود؟ دولت چه نقشی در كاستن از اسیب‌های اخلاقی تجارت دارد؟7

 

در این مقاله پس از مروری بر پیشینة تحقیق، به بررسی دیدگاه‌های مطرح شده دربارة رابطة اخلاق و تجارت، امكان‌پذیری اتخاذ رویكردی دینی ـ اسلامی به اخلاق تجارت و كاربرد این رویكرد در سیاست‌گذاری اخلاق حرفه‌ای كسب و كار می‌پردازیم.

دانلود کار تحقیقی وکالت با موضوع : بررسی اخلاق حرفه ای در تجارت

دانلود کار تحقیقی وکالت با موضوع : بررسی اخلاق حرفه ای در تجارت

آنچه ما را به نابودی خواهد کشاند از این قرار است: سیاست بدون اصول، لذت بدون وجدان، علم بدون شخصیت و تجارت بدون اخلاق” مهاتما گاندی

 

این سخن گاندی که به چهار وجه زندگی امروزین انسان مدرن ، بعدی روانشناختی و ذهنی داده است، می تواند بیش از هر چیز استواری اصول و مبانی جهان مدرن و توسعه یافته را بر مبنای “منش و شخصیت فردی ” انسان نمایان سازد.

 

در این میان دو بعد سیاست و اقتصاد که پایه گذار دو میل اشتها ناپذیر انسان برای دستیابی به قدرت و ثروت در دنیای امروزین هستند از آن دو دیگر از اهمیتی فزون تر برخوردار است . به ویژه آنکه تاکید بر وجود رابطه تنگاتنگ میان تجارت و اخلاق به عبارتی می تواند در بردارنده این نکته مهم و اساسی باشد که نحوه کسب و کار و تجارت در هر جامعه می تواند مرز میان اخلاق و بی اخلاقی را در آن جامعه تعیین کند .

 

در یک نگاه عام، گر چه در جامعه ی ما، از “اخلاق” به ویژه از پایگاه دینی یاد می شود، ولی متاسفانه آنچه رفته رفته در سالیان اخیر در کشور ما در مقام عمل مشاهده می شود، این واقعیت است که تعداد مردم اخلاق ـ محور و شاغلان و مسئولان واقعا اخلاقی به تدریج تحلیل رفته است. بر عکس در غرب، از حدود نیم قرن پیش، در فلسفه ی اخلاق و مدتی پس از آن در اخلاق حرفه ای، دروس دانشگاهی و کنگره ها و کنفرانس های گوناگون و پژوهش های مختلف بر پا شده و انجام می شود و فارغ التحصیلان دانشگاه در سطوح مختلف و حرفه های گوناگون فعالیت می کنند و شاخصه های اخلاق مصوب انجمن های تخصصی را در انواع مشاغل به کار می بندند

 

انسان، خواهان موفقیت است. از آن ‌جا که موفقیت فرد در زندگی شخصی، شغلی و اجتماعی با الگوهای رفتار ارتباطی وی وابسته است، تصحیح این الگوها نیز نقش اساسی در کسب موفقیت دارد. موفقیت در پرتو ارتباط درست و آسان انسان با خود و دیگران کسب می‌شود

پایان نامه های دانشگاهی

؛ زیرا انسان به ‌طور دائم در تعامل با خود و دیگران است. انسان موجودی اجتماعی است و امروزه با توسعة شگفت‌انگیز جوامع، انسان‌ها در تعامل با انبوهی از سازمان‌های گوناگون قرار دارند و این امر ارتباط انسان‌ها را با یکدیگر و با سازمان‌ها و ارتباط متقابل سازمان‌ها را باهم به شکل قابل توجهی پیچیده کرده است. به ‌‌رغم این پیچیدگی‌ها، همه خواهان ارتباط آسان و درست با یکدیگرند؛ زیرا آسایش و ‌آرامش را در پرتو آن می‌یابند. این ارتباط درست و آسان چگونه پدید می‌آید؟

 

ارتباطی درست و آسان خواهد بود که موجه و برخوردار از دلیل منطقی باشد. منطقی فکرکردن و اخلاقی عمل نمودن کلید سعادت و آسایش انسان‌ها است. صرف‌نظر از نتیجة رفتار – که ممکن است به ظاهر ناخوشایند باشد و مسلماً در دراز‌مدت صحت، صلاح و خوشایندی خود را نشان خواهد داد – همین‌که عملی مستدل، موجه و اخلاقی باشد، آ‎سایش خاطر و راحتی وجدان را درپی دارد.

 

ترویج الگوهای ارتباطی درست و اصول اخلاقی، نیاز مبرم جوامع امروزی است. کیست که در ارتباط با خود و با خانواده و افراد جامعه خواهان حفظ حرمت و آزادی نباشد و مگر نه این است که رفتار اخلاقی است که حافظ حرمت و آزادی معقول انسان‌ها است و مگر نه این است که اگر بنا به ضرورت‌های فردی و اجتماعی به فرد یا سازمان و اداره‌ای مراجعه ‌کنیم، مهم‌تر از گرفتن پاسخ مثبت برای خواسته و نیازمان، خواهان پاسخ محترمانه هستیم؟ تیرگی خاطر ناشی از بی‌‌حرمتی را حتی با گرفتن پاسخ مثبت نمی‌توان زدود، چه رسد به این‌که پاسخ، منفی هم باشد و شیرینی حفظ حرمت را -ـ هر چند پاسخ منفی باشد -ـ نمی‌توان پوشاند

 

اصول اخلاقی می بایست بر فعالیت های ارادی انسان حاکم باشد و از طرفی تجارت یک فعالیت ارادی است. بنابر این اصول اخلاقی باید بر فعالیت های تجاری انسان نیز حاکم باشد. برخی تصور می کنند برای رعایت اصول اخلاقی تجارت کافی است که از قانون پیروی کنند. این تصور غلط است زیرا تعهد اخلاقی برای رعایت قانون تا زمانی وجود دارد که قانون مستلزم رفتارهای ناعادلانه نشود.  عدم رعایت اصول اخلاقی می تواند منافع کوتاه مدتی را برای شرکت ها ایجاد کند اما با گذر زمان، رفتارهای ناپسند، به منافع مالی شرکت ضربه وارد می کنند. هدف نهایی اصول اخلاقی آن است که مجموعه ای از استانداردهای اخلاقی را پدید آورد که حفظ و بکارگیری آنها منطقی باشد. رواج اخلاق تجارت، نتایج مثبتی از جمله توسعه پایدار از طریق ، کاهش مصرف منابع تجدید ناپذیر، مقررات بهداشتی، حفاظت محیط زیست، مشتری مداری، جلوگیری از تبلیغات فریبنده و نظیر آن را در پی داشت.

 
مداحی های محرم