:
تصور می شد قارچ های سفید پوسیده موثرترین میکروب های نابود کننده لیگنین در طبیعت
باشند ،آنها شامل انواع اکسید و احیا کننده برون سلولی مانند لاکاز پر اکسید و اکسید های که
پر اکسید هیدروژن تولید می کنند ،می شوند . این آنزیم ها در نابود سازی لیگنین دخیل هستند
، ولی مانند دیگر ترکیبات سخت آروماتیک باعث معضلات زیت محیطی نیز می شوند . هر دو
لاکاز و پر اکسیداز می توانند اکسیداسیون یک الکترونی واحد های لیگنین آروماتیک را کاتالیز
کنند که باعث واکنش های غیر آنزیمی متعدد می شود . پر اکسیداز ها بالاترین توانایی بالقوه
احیا را دارند ، قادرند مستقیما اکسیداسیون ترکیبات غیر فنولی را کاتالیز کنند . با این حال ،کار
برد اکسیژن توسط لاکاز ،این آنزیم را برای کاربرد های صنعتی و زیست محیطی کارآمد می سازد .
لاکاز یک آنزیم ترشح یک آنزیم را برای کاربرد های صنعتی و زیست محیطی کار آمد می سازد .
لاکاز یک آنزیم ترشح شده توسط اکثر باسیدومیسیتهای نابو کننده لیگنین است و یک آنزیم ضروری
برای نابود سازی لیگنین در قارچ های بدون پراکسیداز گزارش شده است . این آنزیم ضروری برای
نابود سازی لیگنین در قارچ های بدون پر اکسیداز گزارش شده است . این آنزیم اکسیداسیون تعداد
زیادی از ترکیبات فنلی و آروماتیک را کاتالیز می کند ، ولی بستر ان به ترکیبات غیر فنلی در حضور
ترکیبات جرم مولکولی پایین به عنوان واسطه گسترش یافته است .
صنعت نساجی تاکنون حریص ترین کاربر رنگینه های مصنوعی بوده که نیاز به محلول های کارامد
اکولوژیکی برای رنگبری پساب آن بوده است . برای غلبه بر این معضلات و به حساب آور دن ویژگی
بستر قارچ سفید پوشیده برای نابود سازی ترکیبات آروماتیک ،این قارچ و آنزیم های لیگنولیتیک آنها
برای کاربرد بالقوه شان درتصفیه پساب نساجی بررسی می شوند . اکثریت مطالعات با لاکاز ها در اصل
با آنزیم های ترشح شده توسط باسیدومیسیتها انجام شده که توضیح انها گزارش شده است .
:
از انچه که بر همواره سعی داشته که جهت بهبود وضعیت خود الهامانی از مسائل و
رخدادهای طبیعی اطراف خود بگیرد امروزه با توجه به برتری ها و موقعیت های
صنعتی منسوجات بدون بافت می توان تعداد زیادی از رخدادهای طبیعی مواد را
با منسوجات بدون بافت مقایسه کرد برای مثال پیله ها کرم ابریشم را با لایه های
به هم چسبیده منسوجات بدون بافت و لانه زنبور را با ساختمان لایه های مرطوب
در منسوجات بدون بافت و ساختمان های لیفی توسعه یافته در بعضی گیاهان را با
لایه های تار عنکبوتی کارد شده مقایسه کرد .
تفکر اقتصادی در رابطه با منسوجات بدون بافت بین سالهای 1890-1900 میلادی بر
اساس چهار فاکتور ذیل شکل گرفت .
1.تهیه و تدارک الیاف اکستروده شده
2.تشکیل لایه های تار عنکبوتی
3.تشکیل لایه های تار عنکبوتی به نحو مناسبی جهت مصرف مورد نیاز
اگر چه تولید منسوجات بدون بافت بین سال های 1900-1950 میلادی گسترش پیدا کرد
ولی از لحاظ کاربرد تا سال 1950 میلادی جایگاه تولید و کاربردی خود را پیدا کرده است
و در واقع از سال 1950 میلادی به بعد بحثی در جهت تولیدی و کاربردی خود را پیدا کرده
است و در واقع از سال 1950 میلادی به بعد بحثی در جهت تولید کاربرد و اقتصادی در
منسوجات بدون بافت ایجاد گردید. با توجه به ملاحظات و محدودیت های موجود ان
زمان تولید منسوجات بدون بافت بین سال های 1970-1960 میلادی در اروپا به 4000 تن
رسید و از این نقطه به بعد تولید بیشتر این محصولات آغاز گردید تا جایی که تولید این
محصولات در سال 1998 میلادی به 800000 تن د راروپا رسید که در این سال تولید جهان
منسوجات بدون بافت بالغ بر 2300000 تن بوده که دو تولید کننده اصلی آن اروپا و شمال
امریکا بوده است .
:
هدف اصلی بهینه سازی سامانه ها در سازمان های تولیدی که از آن عناوین بهبود
بهره وری ، تضمین کیفیت ، بهبود کیفیت ، مهندسی کیفیت و … ممکن است نام برده
شود ، کاهش بهینه ی هزینه ی کل یا ضرر های اجتماعی محصول است ،که دارای
دو مولفه عمده می باشد . یکی از هزینه های قبل از فروش محصول به مشتری است
که به صورت قیمت به مشتری انتقال داده می شود و دیری هزینه های بعد از فروش
محصول به مشتری است که به هزینه های عملیاتی یا به کار گیری و یا ضررهای کیفی
محصول معرفی می باشد . در این راستا باید به این موضوع نیز ادغان داشت که راهبرد
های متعددی برای بهینه سازی هزینه های مذکور وجود دارد که بسته به وضعیت بازار و
سیاست هر شرکت ،یکی از آنها انتخاب می شود . اغلب راهبردهایی که ممکن است یک
سازمان برای ادامه حیات رقابتی خود انتخاب می شود . اغلب راهبرد هایی که ممکن است
یک سازمان برای ادامه حیات رقابتی خود انتخاب کند تا به عنوان یک تامین کننده ی مطلوب
شناخته شود کاهش بهینه ی یک یا هر دو مولفه ی هزینه کل محصول است . یکی از مشکلات
اساسی مربوط به بهینه سازی در شرکت های نساجی در ایران ،عدم آگاهی این شرکت ها از وجود
و اعمال اقتصادی روش های فنی ای است که می تواند فرایند ها راتحت شرایط تولیدی حاکم
بر سازمان آنها نسبت به اغتشاشات موجود در محیط ساخت و یا حتی محیط به کار گیری غیر
حساس کند .
از این روش برای سفید گری پارچه پنبه – پلی استر توسط ماده سفید کننده آب اکسیژنه به کار گرفته شد
،تا توانمندی این روش د ربهینه سازی سفیدی پارچه پنبه – پلی استر ،درصد جذب آب ،نفوذ پذیری ،سرعت
جذب اب و گرم بر متر مربع پارچه که بدون هیچ گونه هزینه اضافه ای صورت گرفت آشکار شود .
:
کاربرد علم نانو و نانو تکنولوژی اثر مهمی بر توسعه داشته و بر تمامی فصل های صنعتی از جمله بهداشت، صنایع غذایی، حمل و نقل، تولید انرژی و تکنولوژی اطلاعات و صنعت عظیم و پیچیده نساجی تاثیرگذار بوده است. خصوصا در زمینه تولید الیاف و یا در تکمیل نساجی بسیار پرکاربرد و قابل توجه است. اتکای فعلی ما بر سوخت های فسیلی به منظور تامین انرژی و حمل و نقل و نیز فرآورده های جانبی آنها و ضایعات صنایع تولیدی تاثیر زیادی بر محیط زیست داشته و مناطقی از سرزمین ها و فصلی از آب ها را برای سایر مصارف نامناسب ساخته است و در بدترین حالت، کل اکو سیستم را تخریب می نماید که باید به کمک علم نانو تکنولوژی از این تخریب تا حد ممکن جلوگیری کرد.
نانو تکنولوژی می تواند در حفظ منابع از طریق بهبود کارآیی منابع انرژی تجدیدپذیر و کاهش مصرف مواد اولیه و امکان جایگزینی مواد فراوانتر (در طبیعت) به جای مواد کنونی به کار رود. که در این سمینار به چگونگی استفاده از نانو تکنولوژی و خصوصا ذرات نانو TiO2
جهت از بین بردن آلودگی ها از سطح منسوجات بررسی شده است.
همچنین امید به بهبود محیط زیست را با کاهش ضایعات و وابستگی ما به منابع طبیعی تجدیدناپذیر و پاکسازی از آلودگی های موجود ایجاد کرده است. توانایی آشکارسازی و تعیین وجود عوامل سمی در محیط زیست، اولین مرحله به سمت عمل درمان این مشکل است. که نانو تکنولوژی می تواند سیستم های پیشرفته ای را برای بازبینی محیط زیست ایجاد کند که در چند حوزه مختلف باید مورد بررسی قرار گیرد:
1- بازبینی روش های فعلی و مشخص کردن موارد ضعف آنها.
2- استفاده از روش های اصلاح شده و کارآمدتر.
3- حفظ منابع طبیعی و جلوگیری از تخریب آنها.
سیستم های کنونی بازبینی فعلی آلودگی هوا، قادر به جوابگویی بازبینی و مشخص کردن نقاط متمرکز آلودگی نیستند. سنسورهای گازی حالت جامد براساس فیلم های نازک اکسیدهای فلزی نانو بلوری (همانند ذرات نانو اکسید تیتانیوم TiO2) قادرند واکنش سریعتری همراه با تجزیه و تحلیل به موقع فراهم آورند. ضمن اینکه دارای قدرت تفکیک بالاتر، عملکرد ساده تر و هزینه کمتری در مقایسه با روش های مرسومی مانند تابش دهی – شیمیائی، روش اسپکتروی مادون قرمز و غیره می باشند. حساسیت آنها و قابلیت انتخابشان وابسته به دمای گاز، ضخامت فیلم، تخلخل و اندازه دانه ذرات داشته و می تواند با تقویت در اثر اعمال کاتالیزور پلاتین (Pt) این قابلیت افزوده شود.
در دهه های گذشته، اهمیت گاز طبیعی در تامین منابع انرژی در سرتاسر جهان اهمیت روزافزونی
پیدا كرده است . امروزه این منبع انرژی بعنوان سوخت قرنهای آینده مورد توجه قرار می گیرد .
حقیقتاً، گاز طبیعی یک سوخت موثر و تمیز می باشد و این خاصیت بدون شك منجر به افزایش
قابل توجهی در سهم این ماده در موازنه انرژی در سطح دنیا می شود، چه مسائلی كه گاز طبیعی
بصورت مستقیم در آن نقش ایفا می كند و چه مسائلی كه گاز طبیعی بصورت غیرمستقیم در آن
نقش دارد . امروزه تقاضا برای گاز طبیعی بیش از 35 درصد از كل انرژی موردنیاز جهان می باشد
كه در مقایسه با 17 درصد در سال 1970 نشان دهنده افزایش اهمیت این ماده بعنوان منبع انرژی در
جهان می باشد.
فصل اول
كلیاتی در مورد گاز طبیعی
1-1 عوامل مطلوبی كه باعث تقاضای گاز طبیعی در آینده می شوند:
1-1-1 گاز طبیعی بصورت یک منبع انرژی فراوان وجود دارد:
موجودی وسیع گاز در سرتاسر جهان در چند دهه گذشته باعث شده تا به مخازن گازی بصورت
اصلاح شده ای اهمیت قابل توجهی معطوف دارند . بعنوان یک نتیجه ، یک احساس اطمینان از منابع
و ذخایر فراوان گاز طبیعی (به نسبت سوختهای دیگر ) كه بصورت روزافزون و تصاعدی رو به
افزایش است ، باعث شده كه در ایالات متحده و اروپا قوانینی كه استفاده از گازها را در طرحهای
مختلف ممنوع كرد؛ منسوخ گردد.
-1-1-2 مسائل زیست محیطی:
حفاظتهای زیست محیطی و خطرات زیست محیطی انتخاب گاز را مساعد می كند. طبیعت شیمیایی
گاز طبیعی بعنوان تمیزترین سوختها دلیل اصلی پذیرش آن در سطح وسیع و گسترده می باشد .
افزایش استفاده از گاز به كم كردن اثر گلخانه ای و همچنین بارانهای اسیدی كمك می كند.
گاز طبیعی كربن كمتر و هیدروژن بیشتری نسبت به سوختهای فسیلی دارد . بعلت خصوصیات
را برای مقدار مشابهی CO شیمیایی و فیزیكی ، گاز طبیعی یک منبع انرژی است كه كمترین مقدار 2
از الكتریسیته تولید می كند؛ حدوداً 67 درصد كمتر از زغال سنگ و 50 درصد كمتر از محصولات
پتروشیمیایی با یک بازده مشابه.